رمضان

رمضان آمدوچه آمدنی.

اینجا خیلی بیشترازایران بهش اهمیت میدن .نمیدونیدچه خوشحالن .خونه ها روتزیین وچراغونی کردن.همون خونه های ویلایی که پول برقشون به نسبت آپارتمانا دوبل وسوبل میادو خودشون معمولافقط یه چراغ موشی روشن میکردن، الان بیایدببینیدجلوی خونه هاشون چه ریسه های نوری کشیدن.بعدمردم انگاریهوشادشدن.اکثراروزه ان.دوست صرافمو توراه دیدم بی آرایش وانقد بی حال.حتماروزه بود.دوست فروشندمو تو لولو دیدم بی آرایش وروسری جلوکشیده،روزه بود.

مثل ایران رستورانا تعطیل،دکه بستنی قیفی واسه بچه هاهم تعطیل.

نمیدونم توایران هم اینقدرمردم روزه میگیرن؟احساس میکنم اینجابیشتره.یاشایدم توهممه.

تومساجددرحجم زیادافطاری میدن.

به قول بابام مااونقدراهم کافرنیستیم.امروزرفتم ازشیرینی های دم افطارشون خریدم ببینم چی میخورن افطاری

کنافه خریدم خیلی وقت بودمیخواستم امتحانش کنم.ازخانواده باقلوا ایناست مثل اینکه.تیکه اولشو دوست داشتم.تیکه بعدی روکه خوردم نه دوست.بازور خوردم .خیلی هم گرون بود کیلویی ۶۶درهم.که به نسبت شیرینی های اینجا گرونه.روش رشته رشته های خیلی ریز داشت.خیلی قدیما روپیشخون شیرینی فروشی های ماهم بود.

امسال هم نتونستم روزه بگیرم یعنی بااینکه انقدمنتظراومدن رمضان بودم ولی احساس میکنم اصلانمیتونم.

بچه هنوزشیرمیخوره.نمیدونم شایداگه امتحان کنم بتونم ولی فعلاکه نکردم.

مدرسه دخترم چه ماجرایی درست کرده الکی امتحان گذاشتن ساعت۹تا۱۱,یعنی حتمابایدبچه روگرفته باشی ساعت۱۱,منم این کوچولو روزودبیدارمیکنم باهم میریم خواهرشو راهی میکنیم ،تابرمیگردیم خونه وکوچولوبازمیخوابه ،بازبایدبیدارش کنم ودوباره ماشین بگیرم وبرم اون یکی روبگیرم.

هواهم انقدرگرم شده که نگو.شروشرعرق میریزم.کوچولوهم تومحیط مدرسه وسایل بازی هست میخوادوایسته بازی کنه.واسه اونم چنددقیقه معطل میشم وبعدم باسختی ازسرسره و..جداش میکنم چون راننده منتظره.

ازاون ور به  جاریم پیام دادن بچتو نیار،مهد تعطیله ۱ماه.اونم نمیادکه حداقل برگشتنی بعضی روزاکمکم باشه.

البته خداروشکربعداین دوهفته،دوهفته تعطیلیه .ولی همش توطئه !بوده که معلما این یه ماهو استراحت کنن.وگرنه تاحالاسه ترمه نبوده مدرسشون.این همه تعطیلی بین درسا به نظرم اصلاجالب نیست حالا دم تابستون که مامیخوایم برگردیم ایران تازه درس دادنشون میگیره.

چی بگم.

 دندون دخترم لق شده .خیلی وقته.حاضرنیست بکشه.چندروزیه ظهروشب ،ظهریه دونه شب دوتا بایدقصه بچه هایی که دندوناشون لق بوده وماجراهاشونو براش بگم.هنوزم کلی میترسه وگریه میکنه ومیگه نمیذارم بکشیش.باجلوی دهنشم غذانمیخوره که نکنه اون بیفته.میگه میترسم اگه بکشی،خون دندونم یک عالمه بیادیاخیلی دردداشته باشه یا..وهرچیم براش توضیح میدی که اینطورنمیشه قبول نمیکنه.


پرسش بعدیش اینه که فرشته دندون چی براش میاره که گفتم معمولا سکه زیربالش میذاره.چندروزی غرزدکه سکه به دردبچه هانمیخوره وکاش عروسک بیاره و..آخرامروزصبح رفتم یه دوربین خیلی کوچولوی فانتزی صورتی براش خریدم که بذارم زیربالش.بهش گفتم دیشب خواب فرشته دندونو دیدم وگفته استثنا این دفه هدیه میارم.گفت تومطمئنی؟گفتم آره خواب مامانا راسته.بازگفت نه نمیذارم دندونمو بکشید.


بامزه هم کارهای بامزه میکنه چندروز پیش،قبل رفتن همسر، دنبال قمقمش بودم برای بیرون رفتن(ازقمقمه آب میخوره نه شیشه شیر)هی ازهمسربپرس،ازدختربپرس ،هی اینجاروبگرد اونجاروبگرد.

بامزه هم بامن همه جامی اومد وقیافشم نگران.به همسرم میگفتم گناه داره بچه، نتونسته آب بخوره تشنش میشه.

خلاصه نشستم رومبل وبامزه مطمئن شدکه دیگه دنبال قمقمه نمیگردم ،بلندشد یه نفس عمیق کشید ورفت قمقمه رو ازجاسازش درآورد وباخونسردی گذاشت تودستم.

نگو توجیب پشت کالسکش قایمش کرده بود.دفه قبلشم کنترل تلویزیونو توجاکفشی قایم کرده بود.


ناقلا



نظرات 6 + ارسال نظر
لیمو شنبه 26 اسفند 1402 ساعت 12:23

ای جان برای همین اسمش بامزه ست
+ دختر کوچولو حق داره من هنوزم با یادآوری لق بودن دندون یه حس ترس میاد سراغم. امیدوارم به خوبی و خوشی دندونهاش بی افتن و جدیدا خوشگل در بیان.

واقعاهم فکرکنی ترسناکه،

لیلی شنبه 26 اسفند 1402 ساعت 09:40 http://Leiligermany.blogsky.com

من دندونای لق پسرهام رو نکشیدم صبر کردیم تا خودش افتاد. بعضی وقت ها دندون زیری در می اومد و اونقدر پیشروی می کرد که دندون شیری می افتاد.همین طوری هم پروسه افتادن دندون لق استرس داره دیگه کشیدن رو بهش اضافه نکنید

پس کج نشدن دندوناشون؟

ویرگول چهارشنبه 23 اسفند 1402 ساعت 17:14 http://Haroz.blogsky.com

ای خدااااا، فقط قیافه نگران اوت فسقلی لامصب آدم رو از این سن می پیچینون
می گم شاید بهتره دیگه به دخترجان چیزی نگی تا خود دندون بیفته. گناه داره استرس می گیره. من اولین دندونم که لق شد اومدن مثلا بکشنش من غش کردم درد نیومده بودا از ترس

وای رستورانها هم تعطیله در طی روز؟ حتی تو پاساژها؟ من اصلااااا حواسم نبود که ماه رمضونه توی سفرمون. چون هیچ کدوم روزه نمی گیریم. وقتی فکر می کنم یه زمانی ۳۰ روزش رد می گرفتم (بغیر از اون چند روز اجبار مرخصی) به این فکر می کنم چی به روزمون آوردن
تو همین که از این دو تا فسقلی نگه داری کنی والا از هزار تا نماز و روزه با ارزش تره.

آخه میترسم دندون زیری دربیاد واین یکی کجش کنه که البته امیدوارم این اتفاق نیفته
الهی چرااینقدترسیدی؟طفلی پدرومادروخودت
ببین همه جاتعطیله هیچی ،حتی بچه کوچیکاهم خوراکی دستشون نیست.
خوب شماهتل دارید تواون حتما غذاسرومیشه صبحونه رومفصل بخورید،یه لقمه کوچولوهم واسه ظهربردارید،غروبم که دیگه حله
چطورتقویموندیده بودی

سلام بر فاطمه بانو
نوش جونت مورد پسند منم نیست اما هر چند سال یکبار بزاری جلوم یکم میخورم
واقعا قشنگ ماه رمضان و برگزار میکنن قشنگ ادم حس مهمونى خدا رو داره
چه بدجنس مدرسه ، البته اینجا همه مدارس باید یک تعداد مشخصی. در سال باز باشن براى همه یکسان هست ، احتمالا براى همین تعطیل نکردن
دندونش و نمى خواد بکنى ، خود دندون میوفته هر چقدر هم مراقبت کنه
لطفا از طرف من حسابییی بامزه جان و بچلون که اینقدر بلا شده

سلام عزیزم عییی اون خامه یاکارامل توش چی بود حالمو بدکرد تاچندساعت بعدش حالم بدبودوآدامس میخوردم.
خداکنه اینطورباشه درموردمدارس.
امیدوارم خودش بیفته خودش که خیلی مراقبت میکنه نیفته

مبینا چهارشنبه 23 اسفند 1402 ساعت 12:18

اینجا که از روزه خبری نیست خیلی . بیشتر حال و هوای عیده و بهار و ..

راست میگی دوتامساله مهم قاطی شده

پریسا سه‌شنبه 22 اسفند 1402 ساعت 19:28

وای عزیزم بامزه چقدر خوردنی است.فقط دلم می خواهد قیافه اش موقع این کار ببینم.

ممنون عزیزم.قیافه معصوممم همچنان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد