صبح جمعه

خوب نمیدونم بالاخره توآخرین روزای تعطیلات هستیم یاهنوزم یه هفته ادامه داره.یعنی اگه ادامه داشته باشه دست میندازم دهن خودمو پاره میکنم(نقی)

دیشب بچه هاروبردیم.یه شهربازی بیرون شهر،خیلی بزرگ بود،اینجاهمه پارک هاحتی پارکهای سرسبزکه صرفامیشه توشون پیاده روی کرد ،ورودی دارن.ورودی این پارکم نفری۵درهم بودکه مردم راضی بودن ازقیمتش.

خیلی بازی های مختلف داشت ولی خوب بامزه که نمیتونست چیزی سوارشه.دخترکوچولوهم تقریبا همینطور.

باجاری وبچه هاش واون خواهرش که سرطان داره رفتیم.یه سری دلخوری هاپیش اومده بودکه دلم نمیخواست اصلاجاری وشوهرشوببینم ولی بازبه خاطردخترکوچولوکه حوصلش توخونه سررفته بود،بهش پیام دادم که اگه جای تفریحی میری به ماهم بگو

خواهرش،همه مارومهمون کرد.میگن انسان مهربونی بوده والان هم که سرطان گرفته،دیگه خیلی کارای نیکوکاری میکنه.آدم بدترمیترسه اونومیبینه.احساس میکنم معلق بین موندن ورفتن ازدنیاست واینو  خودش هم میدونه.

البته درظاهرعملش موفقیت آمیزبوده.اما چندماه بعدش انگارگفتن یه سری فاکتورهای خونیش دوباره بالارفته که بابتشون دارودادن.

ولی اون تصوری که ماازبیمارسرطانی داریمو ریخت بهم.

توایران ،بعدعمل،شیمی درمانی یاپرتودرمانی میکنن.اینجا انقدرازنظرپزشکی ضعیفه(من واقعامعتقدم ضعیفن، شایدنظرشخصیم باشه)که عملش کردن.بعد کلا یکی دو دستگاه خاص پرتودرمانی داشتن توکشورشون که چون ظرفیتشون پربود،دو ماه بعدبهش وقت دادن که بره تویه جلسه بادوز بالا همه ی اون پرتو درمانی هارویه جابگیره،بعد۲۰روزخودشو قرنطینه کنه توهتلی جایی.

اصلایه چیزعجیب غریب،دکترشم اروپایی بود.خودشم فیزیوتراپه تویه بیمارستان.یعنی آدم بیسوادیا بی اطلاعی نیست.پول کافی هم داره.ولی خوب درمانش اینطوری بودوهنوزهیچی نشده مریضیش انگاریه جورایی برگشته.

وقتی من یه نمه اعتراضی کردم (والا آدم میترسه نظری بده یا بگه این درمان درست هست یانیست)گفت که دکترگفته این شیوه درمان جدیده ودیگه جایی شیمی درمانی نمیکنن.حالامن نمیدونم واقعا این اتفاق تودنیا افتاده یانه.

خلاصه ازاون موقع که فهمیده مریضه فرت وفرت پول خرج میکنه و جاهای تفریحی میره.شمابگویه گرم وزن کم کرده،نکرده.همه چی میخوره مخصوصا شیرینی جات که برای سلول های سرطانی سمه.

چقد برای ماخریدکرده وفرستاده.انقدرم من اوایل ناراحت میشدم که نگو.یعنی چه؟هرچی میخرید ،مجبورمیشدم برم همپایه قیمت اون براش دوباره چیزی بخرم پس بدم.ولی الان دیگه بیخیال شدم.دراقدام آخربرام سه تاظرف میوه خوری خریدوفرستاد.

دیگه من پول نداشتم هم قیمتش چیزی بخرم وپس بدم.صرفاتشکرکردم ودعاکردم واسش.

خلاصه دیشب خداروشکربه بچه هاخوش گذشت.

چقدرم عرب سعودی دیدیم.چقدر سوری،فلسطینی..تازه تازه دارم فرق این هارومیفهمم ومیشناسم.

اگه بدونیداین عربهاچقدربچه دارندوچه راحت هم بزرگشون میکنن.

حداقل دیگه چهارتایی دارن.ریزودرشت.تازه هنوزپدرومادرهم جوونن.

یه جایی هم تومرکزخریدش بود،لوازم آرایش رومیداد دونه ای یک درهم.مارک های خوب مثل فلورماریا اورآل و..البته فله بود.چه میدونم چندتایی خریدم.

عیدفطرهم اینجا بسیاااااار باشکوه برگزارشد.مردم شاد،دسته دسته توشب عیدبه خیابون ها اومدن.فروشگاه هاغلغله.همه به هم تبریک میگفتن وبعضا عیدی به هم پول میدادن.انقدرخوشحال بودن که نگو،اصلابرای ما عجیب بود این اتفاق،بابچه هارفته بودیم بستنی بخوریم وهمینطور شادی مردم وخریدهاشونو تماشامیکردیم.مثلا فروشگاه دم خونمون که درحالت عادی توش پرنده پرنمیزنه ،مثل روزهای حراج سیاه،دسته ای توش آدم میرفتن ودسته ای ازاون وربیرون می اومدن.هرچی بود ونبود رو داشتن میخریدن.تازه فروشگاه ها دم عیدقیمت همه چی رو گرون کرده بودن.نگومیدونن عیدشه ،همه چی فروش میره.

راستی اینجاهم تورم داره به سلامتی،تورم پارسالش حدود۷درصدبوده.

توسایت دیدم چندسالی صفربوده،پارسال به پاقدم ما۷درصدشده!که بیشترم به نظرمیاد.مخصوصا توبخش پوشاک یاموادغذایی.

چشمم روشن

نظرات 7 + ارسال نظر
لیمو جمعه 7 اردیبهشت 1403 ساعت 23:45 https://lemonn.blogsky.com/

چقدر جشن ها و شادی هایدسته جمعی رو دوست دارم. خوش بگذره بهتون و بیش باد

لیلی پنج‌شنبه 30 فروردین 1403 ساعت 16:12 http://Leiligermany.blogsky.com

حالتون خوبه ان شالله؟
خبری نیست ازتون بعد از سیل و نن نگران تون شدم

ممنون ازمحبتت عزیزم‌بله ما خوبیم.
ما خودشهردوبی نبودیم.اصل خسارت اونجابوده

Khatoon دوشنبه 27 فروردین 1403 ساعت 13:52 https://memories-engineer.blogsky.com/

سلام عزیز
عیدت مبارک‌
خداروشکر که بهتون خوش گذشته
برای بیمارتون آرزوی شفای عاجل دارم به نظر میاد روحیه خوبی داره ان شاءالله همین روحیه خوب در درمان بهش کمک کنه

سلام عزیزم ممنونم ازت،ان شاالله...شماخوبی؟

قورى دوشنبه 27 فروردین 1403 ساعت 07:34 http://ketriyoghoriii.blogfa.com/

سلام فاطمه جان
ما شنبه عصر برگشتیم
چه خوب که رفتین ، دست خواهر جارى هم درد نکنه
ان شالله که خوب و سلامت میشه
معلوم قلب مهربونى داره
خرید ها هم مبارک

خداروشکرنگرانت بودم
ممنونم

Lunacy شنبه 25 فروردین 1403 ساعت 10:29 https://lunacy.blogsky.com/

در برابر سرطان رفتار جالبی در پیش گرفته یه جوری زندگی می کنه انگار روزهای آخره پس راحت ول خرج می کنه. عجیب بود واسم پارک ورودی داشت.قیمت لوازم آرایش هم خوب بود.

لیلی جمعه 24 فروردین 1403 ساعت 16:40 http://Leiligermany.blogsky.com

خودت که میگی سرطان داره پس کارهاش رو به دید آدمی که داره تلاشش رو برای خوب بودن و شاد بودن انجام میده ببین و از هدیه اش خوشحال باش

ارغوان جمعه 24 فروردین 1403 ساعت 15:45

خدا رو شکر خوش گذشته بهتون، خربدام مبارکت باشه به دل خوش استفاده کنی. آخی طفلک خواهر جاری انشالله بهتر بشه، والا من الان دوستمم درگیر بیماری استرالیا دقیقا مثل ایران دارن انجام میدن شیمی درمانی بعد عمل و در ادمش دارو و …. شاید حالا نوع بیماریش فرق داره، انشالله که زودتر رفع بشه. این بنده خدا البته انگار امید نداره که داره هم به مالش از جهت خرج فراوان و هم به جونش از جهت تغذیه بد آسیب میزنه!!! سایدم بیخیالی بهترین کار باشه کسی چه میدونه. راستی اونجا حمل و نقل عمومی نداره؟ اتوبوس و مترو اینا؟
راستی عیدت میارک چه باحال که انقدر مفصله، مام اینجا یکی از دوستای دخترک مال دوبی هستند حالا با حجاب اینام نیستنا ولی گفت روز عید دخترم نمیاد مهد عید فطر ما جشن میگیریم.

ممنون عزیزم.آره اومدم خونه تست کردم دیدم جنسشونم خوبه ورژ ها هم نرم وروانن.
والاماهم نشنیدیم نوآوری جدیدی تودرمان سرطان شده باشه.
احساس میکنم باتفریح سعی میکنه به مریضیش فکرنکنه.چراشهرمااتوبوس داره اون طورا زیادنداره .بعدبازم نفری 15درهم میگیره.وتاکسی،ورودی تاکسی 13درهمهه،خود دوبی مترو داره
آره عیدشماهم مبارک.مثل اینکه این عیدو،عیداصلیشون میدونن.بنده خداها همشو روزه میگیرن حق هم دارن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد