سال نو

آی زورم میادبنویسم.

حس اینکه توایران عیده وتعطیله وهمه مشغول عشق وحالن(شایدم نباشه ها)ولی مااینجا عیدبرامون یه روزعادی بوده.

حتی دخترامتحان علومم داشت که بازعقلم رسید رفتم به معلمش گفتم فرداعیدمونه اگه میشه پس فردا باامتحان کامپیوتراین امتحانشم بگیرکه گفت باشه .خیلیم تعجب کردکه عیدچی واینا،پاکستانی وسوری ن دوتامعلماش،بابا بغل گوش ایرانید یعنی نمیدونید توایران جشن نوروزمیگیرن؟

تازه گوگل کردم دیدم توبخشایی ازپاکستان هم مراسم عیدنوروزدارن.


دیگه اینکه درواپسین ساعات قبل تحویل سال،دندون دخترخیلی آروم افتاد ودخترباروی خوش آورد وتحویلمون داد.کمی پنبه گذاشتیم وکمی خون اومدولی فکرکردم الان خون به پامیکنه وحسابی میترسه ..نه خداروشکراینطورنشد.البته ازصبحش میگفت  دردمیکنه وکلافش کرده بود.

شبم فرشته دندون همون دوربینه روآورد وگذاشت ودندونو برد.

دوربینه خیلی باحاله چراغش روشن میشه و اسلاید پخش میکنه.

روزاول عیدهم خونه برادرشوهررفتیم ومنم خیلی وقت بودهوس ماهی قزل کرده بودم که شکرخداهمونوداشتن وفکرکنم توخوردنش زیاده روی کردم(چون ناهاروساعت۵,آوردن وحسابی گشنه بودم.)تازه امروزکه روزپنجمه کمی حالت مسمومیتم رفع شده.

برادرشوهرم اخلاقای عجیب داره مثلا حدود ساعت۳تازه اومدخونه وماازکی اومده بودیم وگشنه وتشنه منتظرش بودیم.رفت تواتاق و یک ساعتتت نمازخوند.یعنی میگفت دارم نمازمیخونم.بعددوباره برگشت ودقیق ۱ساعت بامادروخواهرش صحبت کرد.حالاما درحال غش وضعف ،همسرزخم معده دار.دوبچه کوچیک.درسته که میوه واینابودولی هیچی جای غذارونمیگیره.بعدسرمیزغذازنش اعتراف کردکه ۱۲صبحانه خورده بودن.

حالابعدشم میخواستیم زودبرگردیم چون دخترفرداش دوتاامتحان داشت واون گفته بود ماروبرمیگردونه،بازرفت تواتاق دوساعت خوابید،بعد اومدیه چایی خوردبرگشت یک ساعت ونیم نمازخوند.

یعنی قشنگ هربارمیریم خونشون به غلط کردن می افتم که دیگه هرگزپامو اونجانذارم.

البته ازحق نگذریم کادوهای خیلی خوبی برای همه مون تهیه کرده بودن.ولی بابرادرش که شوهرمن باشه دوسه جمله اگه کلاحرف زده باشه.اینم ازتنها فامیل ما دراین کشور.


راستی دوست چین رفته مون شایدبرگرده همین جا.خیلی توچین داره بهش سخت میگذره که البته حقشه چقدرگفتیم بی گداربه آب نزن.حالاهم بهش میگیم یه باره برگردایران ،میگه نه حیفه تااقامتم اعتبارداره بازیه کم امارات باشم.کلا خیلی بیقراره.

دیگه چی؟

خوب من مسموم شده بودم وبی اعصابم  بودم وتپلی هم تازه دندون نیشش دراومده بود و قبلش چقدرپشت هم شیرمیخورد وبیتاب بود و اذیت کرد .دیگه یهو ازپریروز ناگهان تصمیم گرفتم ازشیربگیرمش.یک سال ونه ماهه شده وواقعا دوباره برگشته به خیلی زیادشیرخوردن.

فعلادوروزونیم گذشته وتقریباموفق شدم.هردوشب دوباربیدارشده وناخودآگاه شیرخورده.اماطی روز بدش میادونمیخوره.امیدوارم موفق شم.خیلی ازم وقت وانرژی میگیره.واقعاهرکاری سنی داره .

مورد بعدی،راننده.

حالاکه داریم حساب وکتاب میکنیم سه برابر رقمی که توافق کرده بودیم،پول میخواد.خیلی ناراحتم کرده.همسربدتره.میگه هزینه اقامت زنم اینجازیاده.البته مااحتمالاهمون رقم توافق شده روبدیم ولی چقدربده دورو بودن.چقدرماباهاش صمیمانه رفتارمیکردیم.حالابه ماچه خرج شمازیاده.

میگه نه من درست نفمیده بودم شماچی گفتید یاشایدشما درست نفهمیدید من چی گفتم.تازه پول بنزینم جدادادیم.

به قول همسر،خوب با تاکسی میرفتیم می اومدیم بی منت تازه کمترم میشد.

چی بگم

دیروزتصویری زنگ زدم به خواهرم،رفته بودتهران پیش مادرم.مادرم بعدسالها،امسال نرفته شمال .چون گفته میخواد روزه هاشوبگیره.ولی اون سالی که من نامزدبودم هرچی گفتم نروزشته.من تنهانمیتونم بمونم گفت خوب یابروخونه شوهرت(همون نامزد)یابامن بیا.من نمیتونم نرم. 

خلاصه توهمون دودقیقه که حرف زدیم داشتن غیبت بعضی فامیلارومیکردن(گرچه خدایی زیاداهل غیبت کردن نیستن).

بهو دیدم چقدرمن دیگه ازاین فضاهادورشدم.گفتم کاری ندارید؟خداحافظ.

اصلادیگه این حرفابه من چه؟




نظرات 4 + ارسال نظر
لیلی سه‌شنبه 7 فروردین 1403 ساعت 11:07 http://Leiligermany.blogsky.com

واقعا همچین مهمونی رفتنی فقط رو اعصابه. کاش می گفتی تو خونا مون ما ساعت۲غذا می خوریم و بچه ها گرسنه ان.
دیگه خدایی ادم با برادرش حرف نزنه می خواد با کی حرف بزنه تو غربت

چی بگم خواهر.دلم برای تنهایی همسرمیسوزه

سلام فاطمه جان
امان آزین امتحانات بی موقع
مبارک باشه دندون دخترى
خوب اون خوابید خودتون بر مى گشتین خونه
منم خیلی از علاف شدن بدم میاد مخصوصا خونه کسی باشم
اى بابا چرا راننده اینجورى کرد
اى کاش مى نوشتین قرار داد تونو

سلام.ممنون عزیزم
گفتیم بهش برمیخوره.
راننده رومیبینی،چه بی انصافن

لیمو دوشنبه 6 فروردین 1403 ساعت 10:57 https://lemonn.blogsky.com

خانواده برادر شوهرتون دیگه واقعا طوری رفتار میکنن انگار مهمون نیستین و عضوی از خودشونین.
+ پول بیشتر گرفتن راننده یکطرف اینکه گفته هزینه زنم زیاده یکطرف! خب بقیه مگه باید تاوان بدن؟!!

خوشم نمیادکلا
والا زنتو قانع ترکن

تراویس بیکل یکشنبه 5 فروردین 1403 ساعت 16:36 https://travisbickle2.blogsky.com/

ایشالا سال خوبی داشته باشی

ممنونم.شماهم همین طور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد