قاطی کردن تعطیلات

الان شنبست واینجا تعطیله.ایران روزکاریه.فرداهم تعطیلیم.شماپنجشنبه تعطیل بودید.گاهی شب یکشنبه فکرمیکنم که شب جمعست ومیخوام برای اموات فاتحه بفرستم.ازیه خواب نیم ساعته،شاید،بیدارشدم وتقریبازمان ومکانو قاطی کردم.همسررفته پیش تعمیرکارمغازه.چندروزپیش بالاخره تعمیرکارآوردیم برای یخچالمون (خونه)که آب میداد.مارک سامسونگه(اهدایی جاری) ولی خیلی قدیمیه ومثل تراکتورصدامیده،فکرکنم مصرف برقشم خیلی بالاباشه.خلاصه یه دفه فریزرش گرم شده بود.یه روشن خاموش چندساعته کردیم.اون درست شدولی دوسه ماهی بودکه آب میداد وچه گندی میزدبه کف آشپزخونه.

بالاخره بعدکلی فکرتعمیرکارآوردیم.گفتیم چقدرحتماگرون میشه.تعمیرکاره ،بعدچندروزمیام.نمیام بالاخره اومد.اونم چی یه پسرجوون ،گفتم الان چه مردباتجربه ای قراره بیاد.خلاصه پسره بادستیارش که یه نوجوون بود،همه کاری کردن.حتی گازآوردن وگاززدن به یخچال،به قول همسر،یخچال دوسه تا گیرکه بیشترنداره همه روعوض کردن وبرطرف کردن وگفتن درست شد.من که گفتم الکی میگن ولی واقعادرست شد.جالب اینکه وسایل داخل یخچالم خودشون بیرون آوردن وبعدم خودشون مرتب داخلش چیدن.

۱۵۰درهمم گرفتن.که به نسبت هزینه تعمیرات تواینجاخیلی ارزون بود.البته۲۰۰چوب گفتن وماتخفیف گرفتیم.دوسه روزی گفتیم الکی میگن درست شده(انقدبه قیافشون نمیخوردبلدباشن) ولی الان مطمئنیم که درست شده.خداروشکر

دوسه باریم سقف حموم آب داده ویه بارم سقف آشپزخونه،اونم به شدت.دیگه پوست کلفت شدم .اینارو زنگ میزنیم سرایدار،واسه سقف آشپزخونه که پنج شش جا ،کاسه بشقاب گذاشته بودیم.نگوآبگرمکن توکار،ترکیده.هعییی

کلافکرمیکنم من یه دختربچه ام که اینا بهم تحمیل شده نمیدونم،اصلااحساس بزرگی ندارم.اوه گاهی که یادم می افته مادرهم هستم که حسابی هول میکنم.

این دفه که اومدم ،دیگه زیاددوست ندارم برم فروشگاه هاخریدکنم.هربارخریدکلی پول خرج میشه.ولی تیپمون کمی بهترشده اززمان اومدنمون.البته اون وقت ،بامزه کوچیک بودووقت نداشتم اونقدری به سرووضع خانواده برسم.مثلا دخترکوچولو بایه بلوزشلوارتوخونه،(حالافقط یه ریزه مرتب تر)توفرودگاه عکس انداخته‌

بامزه که داره بزرگ ترمیشه انگارمنم کم کم میتونم ازش جداشم.

وکم کم ک برای خودمم وقت بذارم.مثلا یه برنامه ورزشی چندروزه دانلودکردم و فعلا که انجام دادمش.احساس میکنم بدنم خیلی خشک شده وپیاده روی خالی هم چاره کارنیست.بعدمدتها لاک زدم به دست وپاهام.(نمازمیخونم باهموناالبته),این دفه یه کتاب دعاآوردم ازایران وعصرپنجشنبه(خوبه روزو قاطی نکردم)دعای کمیل روخوندم.یه زمانی مرتب این دعارومیخوندم.چقدرقشنگه این دعا.

چی بگم به کسایی که ماروازدین زده کردن.

یه جاهایی ازدعا،انگاربرای خودمن نوشته شده:نفسم،اون چیزهایی روکه میخواست درنظرم انقدرزیبانشون دادکه انجامش دادم وحالاپشیمونم.

دیگه بیشترراه زندگی رورفتیم ،هرچندکه باورش سخته.

اونی که مونده بعدتوبگونهایت۲۰سال،پیریه وکوری وناتوانی

به خاطرهمین میخوام بااحتیاط ترزندگی کنم ومخصوصا ورزش روهم دوباره ازسربگیرم.

دوسه ماهیه پی ام اس بسیارپرماجرایی دارم.انقدربداخلاقی،جیغ وداد،اونم چندروزپیاپی .میدونم که ورزش وترشح هورمون های شادی حاصلش،چاره کاره چون من اهل دکترروانپزشک واین داستانا نیستم(حداقل فعلا)

میدونید،گاهی فکرمیکنم توخانوادم هیچکی اونقدرا منو جدی نمیگیره،

فقط یه نمونه ازکارم بگم.مثلا چندسال پیش،یه بخشی ازنرم افزارهای حسابداری شرکت بهمن مو تور رو من راه اندازی کردم وتایک سال پشتیبانی کردم.


میخوام بگم توکارم موفق بودم وخیلیم جلوترازبقیه بودم.ولی توخانواده اکثرا باشوخی ومسخره وتردیدازتوانایی هام صحبت میشده ومیشه.

چقدرمن بایدخودمواثبات کنم؟


بگذریم

آرایشگاه لازمم.دلم نمیاد۵۰درهم خرج کنم.۱۰تاابرو.۴۰تاصورت.به نظرتون نسبت هزینه اش اشتباه نیست؟چندبه چندمیگیره؟ازوقتی فهمیدم پول هاروواسه دخترش توهندمیفرسته دلمم نمیادتخفیف بگیرم وگرنه تخفیف میده بنده خدا.


چقدرپراکنده نوشتم

راستی پیروزی ایرانم مبارک باشه

نظرات 7 + ارسال نظر
Khatoon چهارشنبه 18 بهمن 1402 ساعت 12:56 https://memories-engineer.blogsky.com/

سلام عزیزِ دور از وطن
خوبه که داره یواش یواش دستت میاد چکار کنی
منو هم تو دعاهاتون در نظر بگیرید
ببخشید دیر به دیر میام
زیادی خودم رو مشغول کردم

سلام عزیزم ممنون ان شالله.
خیرباشه.ان شاالله همسرتون سلامتیشون برگشت؟
خودتون بهترید؟

میگم خوب بعضى وقت ها یکم إثبات کنه بد نیست ها حالا نه به همه همون خانواده درجه یک
فکر کنم ماشالله ابرو زیاد دارى ، اگر رشدشون خوبه یکبار نازک و بلند کن
مهم اینکه خودت لذت ببرى ، مد و بیخیال

نمیدونم این ابروکم حساب میشه یازیاد.فکرکنم متوسطه.اصلا ازاین ابروکمونیای خوشگل حساب نکن که باشم

لیمو سه‌شنبه 17 بهمن 1402 ساعت 10:05 https://lemonn.blogsky.com

حق دارین خب. قرار گرفتن توی شهر و کشور جز جایی که از کودکی تابحال در اون زندگی کردین سخته. یکی از دوستهام رفته بود انگلیس و توی صحبتش بهم میگفت انگار یه بچه ام که دارم دوباره یاد میگیرم. حرف زدن رو، زندگی کردن و...

مهشید دوشنبه 16 بهمن 1402 ساعت 21:12

سلام عزیزم
خداروشکر یخچالتون درست شد.
من خودم از کرونا به بعدخیلی کم آرایشگاه رفتم، تمرین کردم یاد گرفتم با ابروهام چکار کنم البته فقط ابروی خودم، آرایشگرها هم خیلی وقتها لنگه به لنگه برمی دارند شما بگذار ابروهات پربشه بعد کم کم زیرش را تمیز کن بطور متقارن و بالاش را با تیغ درست کن. بعضی وقتها که وسوسه میشم میرم آرایشگاه قشنگ گند میزنه به آبروم دوباره خودم برمی‌دارم.
اکثر خانواده ها همینطورند بچه های خودشون را دست کم می گیرند بابای خودم چند وقت پیش به مامانم گفته بود بچه هام هیچی نشدند منم با خودم فکر کردم مامانم هم حتما همین نظر را داره که انعکاس داده. من که نمی تونم اونچه که والدینم می خوان بشم. مثلا الان همه دوستای مامان و بابام بچه هاشون مهاجرت کردند من نکردم اونا رو به رخ من می کشند. پس ببین همه خانواده ها همینطورند. سخت نگیر.

سلام عزیزم ممنون.آره خواهرخودمم گاهی ازاین کارامیکنم ولی بعدیکی دوباردیگه ازکنترل خارج میشن یالنگه به لنگه میشن.خوب شایدابروهای شمابه فرمان ترن یا مرتب ترن یاحتماهنرشمابیشتره
ای بابا .میگفتید خداروشکرکنیدمن شمارو توپیری ومریضی تنهانذاشتم تاغم غربت نکشیده باشن متوجه نمیشن

سلام بر فاطمه بانو
چرا اینقدر نا امید بودین از تعمیر کارهاى بی چاره خدا رو شکر رو سفید شدن
چقدر عالى که ورزش و شروع کردى
به نظرم هیچ وقت کارهایى که انجام دادى و با اب و تاب براى خانوادت تعریف نکردى
اونا هم پیگیر نبودن
والله من ادم میشناسم همچین از کتلت سوختش تعریف میکرد وسط مهمونى که همه ناراحت بودیم که چرا بیشتر نسوخته کتلتش
امیدوارم خیلی زود برو سر کار مخصوصا کارى باشه که بهش علاقه دارى هم تخصص دارى در زمینش :قلب
جدى چرا ابرو ارزون تره فکر کنم تو إیران ابرو گرون تر باشه
من که چندین سال راحتم از ابرو
رفتى إیران برو خط بنداز ، راحت همیشه روى اون خط مرتب کن

سلام خواهربله.
آخه ادم چرابابدهمش خودشو اثبات کنه.آره مثل این آدمادیدم.اونا هم جوردیگه مشکل دارن.
ازدعای شماخواهر.آره عجیبه ابرواینقدربی ارزشه اینجا
باورت میشه هنوزبه طورتخصصی فکرنکردم چه ابرویی بهم میاد؟انقدمن تعطیلم.یه دفه بااسنپ چت فقط تصوریموآرایش کرد ابروی کشیده وباریک وکمونی بهم خیلی می اومدهمون که الان مد نیست

ویرگول یکشنبه 15 بهمن 1402 ساعت 14:00 http://Haroz.blogsky.com

پراکنده نبود حرف دل بود
خدا رو شکر درست شد یخچال، می گن کتاب رو از روی جلدش قضاوت نکنید همینه ها سنشون کم بود ولی تونستن یخچال رو درست کنن.
اینجا هم همینه، برای انجام کاری بیان باید همه جا رو تمیز کنن و عین اولش تحویل بدن، هیییی که چیزای عادی اینطوری برامون خاص شده انقدر که تو ایران همه چیز برعکسه
تیپ ادم به نظر من خیلییییی مهمه. می دونی تو برخورد اول هیچکس فضل و اخلاقیات ادم رو که نمی بینه همه سریع و توی یه نگاه آدم رو از روی تیپ ظاهری قضاوت می کنن.‌ پس خیلی مهمه که حالا اغراق نه ولی قابل ارائه باشه تیپ آدم

خواهرچندوقت یه باربیامنودعواکن بگوتیپ بزن بروبیرون .به خودت برس واینا.ازاین حرفای انگیزشی هم بزن.جدی میگم

زن بابا یکشنبه 15 بهمن 1402 ساعت 11:39 http://www.mojaradi-90.blogfa.com

سلام فک کنم آبرو گرونتر باشه اصلاح صورت کمتر..
آره منم گاهی یادم میره مامان سه تا بچه ام امروز فک میکردم وقتی اینا بزرگ بشن و پا پیر و رو به مرگ:
چقدر دردناکه

سلام خواهرآره بایدابروگرون ترباشه.اینجابرعکسه
ایشالله تااون موقع سالم‌وسرزنده باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد