دوآفریقایی

دخترکوچولو عاشق بستنی قیفیه،توایران بستنیاخیلی پروپیمون بودن وخودش به سختی،تازه تازگیا،میتونست یه دونه کامل روبخوره.اینجاهم نون بستنی کوچیکه هم حجم بستنیش خیلی کم ولی بستنی وکلا لبنیاتشون خوشمزست،قیمتشم دوتاسه درهم.


یه فروشگاه بزرگ،تقریبانزدیکمونه که بستنی دستگاهی داره وبه خاطردخترمیریم اونجاخریدکه اونم بستنی بخوره،این باربه همسرگفتم من وبامزه بیرون فروشگاه میمونیم شمابریدبستنی بخریدوبیاید.

همین طورمنتظربودم که دوتاخانوم آفریقایی توجهموجلب کردن.ازقشرمتوسط روبه پایین بودن.یکیشون که وضع مالیش ضعیف تربود دمپایی لاانگشتی هاش خاکیم بودن.پایین شلوارجینش ساییده شده،اون یکی یه هوابهتربوداوضاعش،یه چمدونم خریده بوددستش بود.معلوم بودهمون جاباهم آشناشدن ودارن باهم صحبت میکنن،حالانکته اش چی بود؟داشتن مثل بلبل باهم انگلیسی حرف میزدن،ازدوجای مختلف آفریقابودن.سواد آنچنانی نداشتن وداشتن چه راحت باهم صحبت میکردن.اینجاحتی کارگرای ساده هم انگلیسی بلدن.حداقل .درحدرفع نیازو کارپیداکردن.اون وقت خیلی ازماایرانیا علی رغم داشتن مدرک تحصیلی بالابلدنیستیم.

مثلا همسرتحصیلاتش بدک نیست ولی چیزخاصی بلدنیست.منم اگه تک وتوک بلدم ازکلاس بیرون رفتنه.تومدرسه یادانشگاه چیزخاصی یادمون ندادن.

یادمه اولین باراین تفاوت روتو سفرحج فهمیدم ،سال۸۵,بایه دخترپاکستانی انگلیسی حرف میزدم.خداروشکراعتمادبه نفسمم بالا،علی رغم زیادواردنبودن به زبان سرصحبت روباهمه هم بازمیکنم.بهش گفتم ازکجاانگلیسی یادگرفتی؟گفت ازمدرسه ،گفتم چطور؟گفت درسهابه زبان انگلیسی بود.انقدرتعجب کردم که نگو.البته اونم به نسبت من تعجب کردکه چرادرسهای مابه زبان فارسی بوده.اون موقع من به اون کارآموزش پرورش کشورش میگفتم استثمار،اینکه توکشورخودت درسها روبه زبان انگلیسی بهت بگن وبه زبان مادری چیزی یادنگیری،ولی حالابه این میگم استثمار،اینکه انقدرزبان بین المللی بلدنباشی که بترسی مهاجرت کنی،چون نمیتونی ازحق خودت تویه کشوردیگه دفاع کنی،نمیفهمی چی دارن میگن و..

تازه توچندسال اخیربدترشم کردن یه جورایی میگن اصلا انگلیسی تومدارس یادندید.

نمیدونیداین کارچه اعتمادبه نفسی ازمردم میگیره.اینکه فکرکنی خودتی وخودت وگیرافتادی.

اون وقت یه آفریقایی بادوکلاس سواد،که مطمئنم کارشم خدماتیه.ازمن بادوتامد رک دانشگاهی بهترانگلیسی صحبت کنه وراحت وبی ترس مهاجرت کنه.راحت همه جاخودشو پرزنت کنه،دیداین کشوربده بره اون یکی کشور وچه وچه.


راستی هی میخوام بگم هی یادم میره مرسی ازخانوم قوری تووبلاگ کتری وقوری که چقدربه من برای راحت ترشدن مهاجرتم مشاوره دادن.

دخترکوچولوهم بهتره.ازیوتیوب برنامه های موردعلاقشو پیدامیکنیم وبراش میذاریم.تلویکاهم نصب کردیم که نسخه عربی فیلیموئه وازاونجا یه کمی کارتون میبینه،البته ازاون تلویکا میشه شبکه های ایرانم دید.

مثلا ماقراربودعربی وانگلیسیمونو تقویت کنیم که اغفال شدیم وبازم برنامه های فارسی میبینیم.

چقدرخوبه برای همه چی نبایدفیلترشکن استفاده شه وادم تواین بیم وامیدباشه که وصل میشه یانه

نظرات 3 + ارسال نظر
لیمو شنبه 21 مرداد 1402 ساعت 11:28 https://lemonn.blogsky.com/

این فکر کنم از اونجایی میاد که یه جور تعصب الکی داریم روی زبانمون و توهم توطئه. توی هیچ کشوری نمیخوان زبون مادریشون رو بگیرن. وقتی میرن مدرسه زبان اصلی دنیا رو یاد میگیرن و در کنارش زبان خودشون. حالا کشورمون رو یه نگاه بکنید، اکثرا نه تنها زبان دنیا رو نمیدونن بلکه زبان خودشون رو هم درست بلد نیستن!

بله دقیقا ،زبون خودمونم بلدنیستن

لیلی دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت 16:36 http://Leiligermany.blogsky.com

زبان رو آدم باید دلش بخواد که یاد بگیره

سلام باید یه آموزشی بالای سرآدم باشه،مثلا بچه کوچیک یا نوجوون که اونقدرا عقلش نمیرسه.بزرگ ترهابایدتدبیرکنن

Khatoon جمعه 13 مرداد 1402 ساعت 10:56 https://memories-engineer.blogsky.com/

همیشه اعتقاد داشتم باید چند تا زبان رو بلد باشی. اما تا تو یه موقعیت قرار نگیری نمی تونی درک کنی. زبان دوم رو باید از کودکی یاد گرفت و پدر ومادر هم تو خونه با زبان دوم حرف بزنند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد