نی نی داری

خوب خوب آزمایش زردی نی نی خوب بود ومیشه گفت ازاین مرحله گذشت.هرچندکه پیش دکتردیگه ای بردیم و این دکترم میگفت زیادی حساسیم ونی نی زردیش زیادنیست.ولی خوب این یه بیماری مهمه به نظرم.وهرچی که مربوط به کبدباشه مهمه.

اینجاپارسال نوشتم هرچندکه کمی مبهم ،که مابرای حدود۱سال کمک هزینه کاردرمانی یه دختریتیم روقبول کرده بودیم که فلج مغزی بود.وخاله اش (پدرومادرش فوت کرده بودن)میگفت دربدو تولدزردی داشته وبهش اهمیت ندادن واین باعث این همه مشکل شده.چه تکلم چه فلج دست وپا وچه..

خلاصه ازاون موقع چشمم خیلی ترسیده.حالابماندکه اونم ماجرایی بود.من ازاول به خالش گفته بودم برای ۱سال کمک هزینه میفرستم واونم قبول کرده بود ولی بعدش قبول نمیکردومیگفت اگه میشه ادامه بدید.حالاماجراش طولانیه.اینکه چراادامه ندادیم و..اینکه خودشون تحت نظربهزیستی بودن.اینکه چندماه نرفته بودن کاردرمانی ولی پولشو ازماگرفته بودن و..

حالابگذریم..

راستی نگفتم که بچه جاری هم به دنیااومد؟اون ۱۵تیر یعنی آخرای هفته۳۵

خوش قیافست.چندروزیم تودستگاه موند.خوشبختانه ازمادرش دیابت نگرفت.ولی همش خوابه(خدابده شانس)مادرش انواع لبنیات رومیخوره وکولیک نگرفته.حالامن دیروز ناپرهیزی کردم وازصبح تاشب خامه .کمی بستنی وشب یه نصفه لیوان دوغ خوردم بچه از۱۲شب تا۵صبح داشت گریه های جیغ جیغی میکرد.جاری دیروزجلوی چشم خودم۴اسکوپ بستنی خوردوگفت هرروزم میخورم ولی بچش مثل برگ گل خوابیده بود بالبخند.

نمیدونم به نژاده چیه که دکترابه مامیگن تا۶ماه اول تولدلبنیات گاوی نخوریم.یعنی به اونانمیگن؟

بعدم اینه که هرحاملگی واقعا ذخیره بدن مادرو تموم میکنه سردخترکوچولو من این ۶ماه لبنیات نخوردنو تقریبا بی خطا انجام دادم ولی سرنی نی احساس میکنم که چقدربدنم کم داره وکم میارم وواقعانیازدارم که لبنیات مصرف کنم.بااینکه گه گاه قرص کلسیم هم میخورم.

نی نی امروز۲۷روزه شد.ازیه طرف خوشحالم برای بزرگ شدنش وازطرفی ازاونجاکه به احتمال بسیارزیادآخرین  بچه منه انگارهرلحظه ای که میره دیگه تکرارنمیشه ودیگه رفته.دیگه نی نی نخواهم داشت دیگه نمیتونم زیرگلوشو بو کنم.دیگه اون معصومیت مطلق یه نی نی روتجربه نخواهم کرد.هعییی عمررفتا.همین مهرماه اگه عمری باشه۴۰ساله میشم.اوه یه ۴۰ساله حتی میتونه مادربزرگ باشه حالاماتازه مادرشدیم...بازم خداروشکر


هنوزم نتونستم مدارک بیمه مو بارگذاری کنم وهمین روزهاانگاربایدحضوری برم بیمه.اونم بااین خواب موندنای صبح که به دلیل بدخوابیدنای شبه.حتی همسرهم درست وحسابی به سرکارش نمیره خیلی شبهابی خواب میشه.

هعییی امیدوارم این بیقراری های نی نی تا۴۰روزگی نهایت ۲،۳ماه باشه.هرچندکه بگم احساس میکنم حتی برای این روزهادلم تنگ میشه.

دوکیلوی دیگه کم کردم.خیلی خوبه که خوب بخوری ولی بازکه بری روترازوببینی کم کردی نه زیاد

جاری اینا اواخراین هفته برمیگردن .احتمالابهمن ماه من بعد۶سال ازدواج وبرای اولین باربرم دوبی،دیدنشون.البته باهمسرهماهنگ کردم که هتل بریم نه خونشون .چون من رومهمون نوازی حساسم دوستان.نمیخوام بعدعمری برم سفرخارجه وزهرمارم بشه.البته شایدم نشه ولی ریسک نکنم بهتره

نهایت  طبق اون ضرب المثله :کم میخوریم وگردمیخوابیم.

دیگه اینکه دختررواین ماه مهدننوشتم .اونم مثل ما هرروزخواب می موند .حالاببینم توخونه نگه داشتنش چطوریه.هرچندکه عصراکلاس نوشتمش.حالاچطورنی نی روبذارم توکالسکه وببرم نمیدونم.آخه نی نی هنوزیک ماهشم نیست.

دعاکنیدواسه ما

سلامی هم عرض کنیم به موج هفتم کرونا



نظرات 4 + ارسال نظر
لیلی جمعه 7 مرداد 1401 ساعت 09:40 http://Leiligermany.blogsky.com

منم تو دوران شیردهی همه چیز می خوردم.از ایران بهم می گفتن مثلا کاهو نفخ داره یا حبوبات این طوریه ولی اونجا اصلا به این چیزها کاری نداشتن.پسر اولم هم تا دلت بخواد گریه کن بود. تا ۲ سالگی گریه کن و تا سه سالگی بهونه گیر بود.
لطفا مادر گرامی بادام و قرص کلسیم فراموش نشه .دخترهای گلت مامان سالم می خوان

منم تصمیم دارم کم کم پرهیزموکم کنم خیلی اذیتم.بادوم برای موادمقوی توش؟چه خوب که شما خودتواذیت نکردی ولی چطوردوسال گریه روتحمل کردی؟من بودم پرهیزو امتحان میکردممم

جانان چهارشنبه 5 مرداد 1401 ساعت 14:22 http://www.lakposhtesabz.blogfa.com

اره سخته حاملگی سوم
چرا باز نمیشه عزیزم دیروز پست گزاشتم

برای من میزنه که وبلاگت فیلتره

جانان سه‌شنبه 4 مرداد 1401 ساعت 02:42 http://www.lakposhtesabz.blogfa.com

سلام عزیزم منم از بعد از زایمان همچی خوردم و اصلا حوصله رعایت کردن نداشتم بچه عادت میکنه هرچی میخوای بخور
میبینم شماهم به سومی فکر میکنی مثل من که تو اولی موندم ولی به سومی همیشه فکر میکنم

سلام عزیزم حتما معده پسرت حساس نبوده وگرنه یه شب تاصبح اگه جیغ تحمل کرده بودی دیگه چیزی نمیخوردی
نه خدانکنه بچه سوم.هم سزارین سوم خطرناکه هم سن من سن بچه داری نیست.هم بدنم دیگه به حاملگی جواب نمیده خواهر.
وبلاگت بازنمیشه ها

لیمو یکشنبه 2 مرداد 1401 ساعت 11:44 https://lemonn.blogsky.com

سلام
آخی چقدر اسم نی نی بهش میاد وقتی انقدر کوچیکه
امیدوارم سلامت و شاد باشین

سرام عزیزم بله.ممنونم همین طورشما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد