ر مثل...

سلاملیکم

وای خداچقدرخسته ام.تازه دیشب که خوب خوابیدم از۱۲ بوده تا۱.۵ بعدتا۳ بعدتا۵ونیم ودیگه تمام.

صبح اصلاهم خسته نبودم ولی الان که غروبه مسکن خوردم وبازخوابم نبرده و بسی خسته ام.

اتفاقات زیادی افتاده مثل اینکه صاحبخونه گفته مبلغ اجاره روکه خودش خیلی زیادبود دقیقا دوبرابرکنیم ومایی که میخوایم پاشیم و خونه خودمونم امسال امکان برگشت نداریم وچندروزیه که همسردنبال خونست طفلی وفقطم خودش میره که من نمیتونم.قیمت هاانگارخیلی بالاست.من زیادعین خیالم نیست گفته بودم خونه خودمون برگردیم که اون مخالفت میکنه به دلایلی وحالا خودش یه خونه خوب پیداکنه دیگه.

اوففف البته مدام دعامیکنم که خداماروبه منزل خیرفرودبیاره.

دوشنبه پیش دکتربودم ودوباره آزمایش قندوتیروئید نوشت که پنجشنبه دادم باچه بدبختی.شب قبلش اصلا گشنه نبودم وکم غذاخوردم وتافرداصبح که آزمایش دادم فکرکنم نزدیک۱۱ساعت ناشتابودم.اصلاازگشنگی نمیتونستم قدم ازقدم بردارم.حالانمیدونم نتیجه آزمایش درست درمیادیانه اینطوری.چون ناشتای زن باردارانگار۸ساعت کافیه .خودم احساس میکنم اینبارقندخونم پایین اومده چون رعایت هاموبیشترکردم ولی ازاون ورتوبروشوراون قرص خارجی آهن خوندم که ازعوارضش بالابردن قندخونه.ازاون وروقتی نمیخورمش پاهام انگارنا ندارن.

دیگه اینکه بیمه رفتم تااگه بشه مرخصیموشروع کنم.چون توسایت نوشته بود ازدوماه قبل زایمان میشه مرخصی روشروع کرد.دکترم اینوگفته بود ولی خانم مسوول گفت این حرفهانیست وبایدتالحظه آخربری سرکار.

وبعدنگاهی به شکم ماکردوگفت به نظرم کوچیکه وداری نازمیکنی وخودم شکمم دوبرابرشمابوده واومدم سرکار وفلان وبسار..

البته گفت توسایت میتونی درخواست ثبت کنی ولی به احتمال بالاردمیشه.

حالابازمجبورم به کارکردن ادامه بدم.

ودوباره باشرکت راه بیام البته ساعت کاریمو توبعدظهریه ساعت کم کردم وقرارشده ازمرخصی هام کم بشه.

وواقعا همون یه ساعت کم ترکارکردن کلی ازخستگی هامو رفع کرده.

پنجشنبه وجمعه هم آمپولای بتامتازونموزدم .برای ریه بچه.دیگه توکل برخدا.


راستی یه مطلبی یه دوستی داشتیم دوسال پیش یه ماشین خارجی،یعنی چینی دست دوم خرید.۱۵۰چوب .چندماه نگذشته فهمیدن ماشین ایرادداشته ومشکل های متعدد خلاصه ازاون موقع مدام درحال خرج کردنن.تااینکه قبل عید گیربکسش مشکل دارشد ودیگه کارنکرد.کلی خرج کردن ودرست شد.ماه بعدتوعیدومسافرت دقیقا همون مشکل پیش اومد طوری که تصمیم به فروش گرفتن ونمایندگی هم گفته بود تاآخرم ماشینتون خوب نمیشه.توهمون ایام ماهم ماشینمونوخریدیم ولی همسرگفت بهشون نگیم یه وقت دلشون نسوزه .حالاچندروزه میخوان بفروشنش واصرارواصراربه ماکه بیایدماشینمونوازمون بخرید که اتوماته.خوب لعنتیا ماهمه عیب وایراد اون ماشینومیدونیم .بعدماشین خرابوکه سرهم بندی درست کردیدمیخوایدبفروشید به دوستاتون؟قیافه ماشبیه چیه خداییش؟؟



نظرات 2 + ارسال نظر
لیلی پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1401 ساعت 01:05 http://Leiligermany.blogsky.com

عجب دوستهایی .رو هم خوب چیزیه
ان شالله این ماه سخت و سنگسن که به سختی پیش میره به سلامتی بگذره

ممنون عزیزم ازدعای شما.گاهی خیلی درددارم ومیترسم

لیلی دوشنبه 26 اردیبهشت 1401 ساعت 07:54

وااای از حس همدردی همجنسها!!!! اون خانم مسوول رو قشنگ می‌تونم تصور کنم.

بله چون خودش سختی کشیده دوست داره بقیه هم بکشن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد