چی بگم+

سلام

چی بگم اینطوری نبایدگفت وفکرکرد ولی نیروی جدیدکه خیلی زود سعی داشت تیشه به ریشه مابزنه ومدام‌میگفت این خانوم مشکل پزشکی داره خودش براش یه عمل اورژانسی پیش اومدکه قراربودسرپایی باشه ولی به عمل بازمنجرشد وفعلاااا شرکت بیا نیست.بیا به مامیگفتی مریض،دیدی که خودت مریض شدی؟حادثه خبرنمیکنه.

قراردادشرکت بامن تازمان زایمان تمدیدشدشکرخدا ولی خودم احتمالا این آخرین ماهی باشه که بیام سرکار وبعدمرخصی هم به برگشت به شرکت دوسال پیشم که گرچه درآمدش کم بودومزایای خاصی نداشت ولی استرس خاصی هم نداشت برگردم.

اتفاقاچندروزپیش توی آسانسور یکی ازنیروهاشونم دیدم وگفت ازمدیرمالیشون راضی نیستن ومیخوان عوضش کنن اگه اون بره شمابرمیگردی ؟که گفتم احتمالش هست...توکل برخدا


دیگه چی بگم؟کسی انگارحس وحال نوشتن نداره.هرروزعادت دارم که به وبلاگ های زیادی سرمیزنم که اکثراننوشتن.این‌میشه که منم نمینویسم.

فرداهفته۲۹ ان شاالله تموم میشه.چندهفته بیشترنمونده .خداکنه نوزادسالم وآرومی داشته باشیم.چندشب پیش خواب دیدم خونه پدربزرگ ومادربزرگم هستم .اونازنده ان ومنم زایمان کردم وچقدرحالم خوب شده ومیگم خداروشکرکه دوباره سالم شدم.

خیلی نشست وبرخواست برام سخته وهمون۳تاپله ی سنگی آشپزخونه خیلی اذیتم میکنه.

راستی پول پس اندازی که برای پیش خونه حاضرکرده بودیم دادیم برای خریدماشین.حالابرگشتنمون به خونه خودمون درهاله ای ازابهامه.ازخداخواستم که همون طورکه ماشین باب میل من شد خونه ی خوب وراحت وبزرگی هم نصیبم کنه.

برای آشتی تووبلاگ آشتی ناراحتم .هرچندکه من همیشه خواننده خاموشش بودم ولی عجیب رفتارهاوزندگیش منویادخواهرم میندازه.خیلی به هم شبیهن.

خواهرم گرچه طلاق نگرفت ولی راه وچاهشو کلا ازهمسرش جداکرد.یعنی کلا دیگه روش حسابی بازنکردمخصوصا مالی.خودش بلندشد وخودش شروع کردوکسب وکاردومشو راه انداخت.وپولهاشم فقط برای خودش ذخیره گرد.الان دوتادخترش که۲۱و۱۸ساله ان هم سرکارمیرن.یعنی اون مجبورشون کردبااینکه هردودانشجوهستن.

ولی من بارهاوبارهابهش گفته بودم این همه سرویس ازسرمحبت به همسرت روزی تورو به بن بست میرسونه.اینکه اون هروقت که میلش کشید سرکاری که عشقش کشیدبره ومطمئن باشه که زنی داره که کارمندرسمی دولته ونه تنهاکارمیکنه که اضافه کاری هم میکنه که همش دنبال وام هم هست و..

چه میدونم بازم قضاوت سخته.ولی خدانصیب نکنه مرد تنبل رو



نظرات 1 + ارسال نظر
لیلی چهارشنبه 7 اردیبهشت 1401 ساعت 16:10

سلام فاطمه جان اگه با من کاری داشتید در خدمتتون هستم

ممنون عزیزم.برات پیام خصوصی گذاشتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد