هذیان های خواب

قبلاهم گفتم که وقت قصه خواب برای نیلی گاهی خوابم میبره وخوابموقاطی قصه تعریف میکنم حالا بعضی ازاونارو که یادم‌میادبگم َ.مثلا وسط قصه بچه گونه گفتم هواپیماکم تکون میخوره.داشتم خواب هواپیمارومیدیدم ومسافراکه دارن چمدوناشونو بالای سرشون میذارن

یاداشتم قصه پسری رومیگفتم که تصمیم گرفت ازاین به بعدخودش بره حموم وتمیزباشه(نیلی خیلی سخت وباگریه حموم میره)گفتم خانومه هم رفت وواکسنشوزد

یا قصه چیدن سفره هفت سینومیگفتم .گفتم سس روورداشتن گذاشتن توسفرهاون شب باغذاش زیادسس خورده بود ذهنم درگیربود.

یاوسط یه قصه دیگه گفتم رفت به سوپری گفت میتونم ازتلفنتون استفاده کنم؟خداوکیلی اینوازکجاآوردم گفتم؟

یادیشب وسط قصه پسری که دوست داشت لباس دخترونه بپوشه گفتم رفت پیش دوستاش تالباسشو ببینن وکلوچه روبازکرد.کلوچه اون وسط چی بود؟

هرکدوم ارچرت وپرتا رومیگم نیلی انقدرمیخنده که نگووو

گاهیم تکونم میده میگه بیدارشو.البته انگارگاهی باچشای بازم خوابم میبره.

آخه خداوکیلی۶تاقصه قبل خواب خیلی زیاده.اول ۳تابودالان شده۶تا.تازه اگه ظهرم بخوابه اونم چندتاقصه داره.

البته بگم تابتونم نکات آموزشی قاطی قصه هامیکنم واونم خوب یادش میمونه.

نمیشه بچه منم اولاشبابره تواتاق خودشو وتخت خودش بخوابه بعدم خیلی باکلاس من بالاسرش کتاب قصه بخونم وبه نیمه نرسیده اون خوابش ببره ومنم بایه لبخند ملایم اتاقو ترک کنم؟آهان‌موهامم باید سشوارکشیده باشه تواون حالت

پایان هفته ۲۱

چندروز پیش گوشیمودزدیدن.غمش روی دلمه ولی عیب نداره حالابعدامیگم چی شد

نظرات 2 + ارسال نظر
سمانه جمعه 13 اسفند 1400 ساعت 08:27 https://weronika.blogsky.com/

ای جانم
من که قبل بچه ها خوابم می بره
و چون ب مرحله بی هوشی می رسم اگر هم بخوان بیدارم کنن فایده ای نداره
+الان خوبی؟
من نگران شدم چ طور دزدیدن

وای پس اوناچطوری میخوابن؟مرحله سخت خوابوندن بچه هاخودتون خوابیدالبته اونادیگه بزرگ شدن.
موتوری زد.حالامیگم

لی‌لی پنج‌شنبه 12 اسفند 1400 ساعت 22:28

وای خیلی بده گوشی آدم رو ببرن درک می‌کنم واقعا سرم اومده...ان‌شالله پایان هفته‌های پیش رو رو جشن بگیری ضرر به جونتون نخوره

ممنون عزیزم.اره منم گفتم شایدقراربودبخوره به جونم خورده به مالم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد