خوب همون طور که قبلاً گفتم من زیاد اهل وسایل خونه نیستم وبرای خرید جهیزیه هم از هرچیزی حداقل روخریدیم.مثال هم همون پتو بود که درپست های قبلی اومد.پاییزامسال همسر گفت من ازدیجی برای خودم یه پتو سفارش میدم(پتوهای قبلیمون تقریباکهنه شده بودن). پتو باقیمت۴۵۰که خیلی نرمالو وخوشگل بودمارک گلبافت چندروزبعد به دستمون رسید.دخترهم که عاشق چیزای نرم .مثلاً باباش یه دفه داشت درمورد سردرد یاهمچین چیزی بامن حرف میزد که دخترگفت توکه یه پتوی نرمالو داری دیگه چرامشکل داری؟درهمین لحظه عطوفت پدری همسراوج گرفت وگوشیشو برداشت ویه لنگه دیگه ازاون پتو رو برای دخترسفارش داد،(به فاصله ۱۰روز باقیمت۵۲۰یا۵۹۰تومن)بماند که دختروقتی پتو اومد ازش استفاده نکرد و به پتوی صورتی سیندرلایی خودش چسبید ولی موجودی مایه کمی غنی شد.وپتوی دوم رو گذاشتم برای خونه جدیدوتخت جدیددختر ان شاالله
چندشب پیش همسر گفت من بااین پتوهم سردم میشه که بنده بعدکلی فکریادم اومدبرای مهددختردوتاپتوی سفری داده بودم وتصمیم گرفتم یکیشوپس بگیرم و گرفتم.یه پتوی توسی خوشگل تقریبا نو که شستمش وباافتخاربه همسر دادم که استفاده کنه.همسرفقط دوشب اونو روی پتوش انداخت .فردای اون روز سرظهرمن ودخترازپارک برمی گشتیم که یه آقای فقیرباپسرش که باچرخ لباسهای کهنه جمع میکرد منو دم خونه دید وگفت لباس کهنه نداری؟گفتم نه.توبساطش ۳تاکفش چرم خیلی مرغوب و تقریبا نو بود که باخودم گفتم هموناروببره بفروشه براش کلی کمکه.داشتم درومیبستم که گفت پتوی اضافه نداری؟بچه هام شباتوسرمامیخوابن . دیگه دست رونقطه حساس گذاشت و گفتم چرانداریم صبرکنیدالان براتون میارم وسریع رفتم تو وپتوتوسی جدید همسر و تا کردم و گذاشتم تومشما ودادم به آقای سائل
باشد که راست گفته باشه یانه شاید بهتر باشه که دروغ گفته باشه وبچه هاش شبا توسرمانخوابن.
حالامساله اینه من خودمم دوتا پتو داشتم چرا یه لحظه هم به ذهنم نرسید یکی ازپتوهای خودمو ببخشمسریع مال همسروبخشیدم.
جواب :چون مال همسر خوشگل تر ونو تربود.مال من شاید یه کم بهش مو هم چسبیده باشه که زشته اونو اهداکنیم.
زنگ زدم بهش میگم دوست داری توبهشت برین یه پتو دورت باشه واصلا هم سردت نشه؟میگه نه همسر دوست ندارم دوباره چه کارکردی؟وقتی فهمیده میگه فقط دوشب بود که گرم میخوابیدم. هههههه
کاری بود که از دستم برمی اومد.
اره فاطمه جون میدونم برا اهنه اما نمیدونم اهپچن باید بخورم یا فولیک اسید، حوصله ازمایش و دکترم ندارم
پسرمم نمیدونم گفتم بزار عملش کنم بعد از پوشک بگیرمش ، اخه اصلا نمیگه وقتی انجام میده میره جلو دستشویی
ایشالله که زودعمل میشه و موفق میشی
من خیلی به اینهایی که توی خیابون هستند اعتماد ندارم.
اما بازم بهشون کمک میکنم
چرا خونتون اینقدر سرده ما بخاری داریم میپزیم
سلام خواهر منم زیاداعتمادندارم ولی میگن سائل رود نکنید شاید راست بگه.
خونه روپارکینگه شاید برای اون
سلام بانوی مهربون
وای ینی پوکیدم دمت گرم خیلی باحالی
اونجاش که گفتی میخای تو بهشت با یه پتوی گرم باشی و اونجا که فرمودن نه
خیلی باحالید خیییییییلی
ممنون عزیزم لطف دارید
چه بامزه یود
مرسی
چقدر خندیدم به توجیهت