خب اول اینکه
نی نی سالمه خداروشکر ودختره
اولش فکرمیکردم ناراحت بشم ازشنیدن این خبرولی ازوقتی شنیدم خیلی هم شادمانم وروابرا.بزرگ شدن دوتایی دخترهاروتصورمیکنم و همراهی هاشونو.فکراینکه ممکنه دختردوم هم شبیه دختراول بشه؟مثل این یکی مهربون وشیربن زبون ؟خداکنه
البته همسررونمیدونم .اظهار خوشحالی کرد ولی ته دلش احتمالاپسرمیخواست برای همراهی وهم صحبتی و همکاری.
توکل برخداکه باقیمانده این مدت هم به سلامت بگذره.
دیروزبااینکه نوبت ساعت۲.۵که فکرمیکردم هیچکی اون ساعت نیست روانتخاب کرده بودم ولی بازبالای۱ساعت پشت درمنتظرنشستم.
البته دوتادوستم پیداکردم.راستی دکترگفت کمردردت ازجفت نیست احتمالا قبلاً سابقه کمردردداشتی والان داره خودشو نشون میده وشماره واتسپ یه فیزیوتراپ رودادبرای گرفتن حرکات اصلاحی.
درموردبارداری همکارم که رماتیسم داره پرسیدم که گفت باکمی هماهنگی بادکترروماتولوژش اونم امکان پذیره.آخییی همکارجدید۲.۵ساله که رماتیسم خفیف داره وبابت اون هیچ اقدامی برای بارداری نکرده بااینکه دوست داره وقصدبچه دارشدنم روهم دارن.۳۷ساله هم هست.قبلا هم گفتم اینها اصلا توخانواده وفامیلشون بچه کوچیک ندارن .حتی توفامیل شوهرهمین طور.وقتی من ازدخترم صحبت میکنم انقدرباتعجب وحوصله گوش میده که خدابدونه.تازه بعدمیره برای شوهرش تعریف میکنه بعدهم باهم کارای دختروتفسیرمیکنن.خوب خانه آبادهایه بچه بیاریدخودتون.
ازدوستای دیروزم بگم خانم اول اومده بود برای بچه دوم اقدام کنه واسترس داشت چون توبارداری قبلیش۳۰کیلو اضافه وزن پیداکرده بود.من فکرمیکردم رکورد افزایش وزن بارداری دست خودمه با۲۳کیلو ولی نگودست اون بوده. الان خیلی خوش اندام بودهامیگفت اهل ورزشه وچون توبارداری امکانشو نداشته اون طوری شده بوده.
خانوم بعدیم که هفته۳۷بود.خیلی لاغروظریف بود که گفت بابت دیابت شدیدبارداریه و همزمان با مثبت بودن تست بارداریم اونم باعددزیادمثبت شده(توخانوادشون ارثی بوده دیابت نوع۱) و دقیقا ازاول بارداری من دارم گشنگی میکشم ولی همچنان قندم هم بالاست.گفت که روزانه۴تا انسولین تزریق میکنه وآرزوش بود که به ۵تانرسه.طفلی. آدم باید قدرسلامتیشوبدونه واقعاوشکرخداکنه.
قبلش من یه تیکه کوچیک بیسکوییت ساقه طلایی گذاشته بودم تودهنم .البته به اونم تعارف کرده بودم.بعدبهم گفت که آرزوم اینه بتونم یه بیسکوییت ساده مثل مال توبخورمبیسکوییت روزهرمارمون کرد. بازخداروشکر فکرکنم نهایت ۱۰روزدیگه زایمان کنه و راحت بشه.
وسطای هفته۱۴بارداریم.
فعلا
دکی گفت میتونی کاروفعالیتت روبیشترکنی واستراحتت روکمتر
سمیرا هم فکر کنم هفته 15 الان شک کردم
می دونم اوایل تیر اواخر خرداد تاریخ زایمان اش هست
پس ازمن جلوترن.به سلامتی
حالا سونو جنسیت و گفته یا سلفری داده بودین؟؟
تروخدا اسم انتخاب کردی بمن بگو از الان کنجکاوم
نیفت دادم مثل اینکه همون سلفری حساب میشه.ازدی ان ای جنین جنسیت رومینگ.الان میام بهت میگم ازقبل اسم انتخاب کرده بودیم
به به
حسابی مبارکه خانم
الهی شکر که نی نی خانم سالمه و همه چی نرمال
یادم اومد که من برای سونوی غربالگری اول از خانم دکتر پرسیدم سالمه؟ صالحه؟
بعد خانم دکتر جواب دادن سالمیش می تونم بهت بگم اما صالحیش نمی دونم
ممنون عزیزم بله مهم ترین چیزهمینه.چه جالب گفتی بامزه
راستی حال خواهرتون چطوره؟ایشون هفته چندهستن؟
به به چه خبر خوبی تبریک میگم برای سلامتی نی نی.
چه خوبه که دختر خواهر پیدا میکنه. اخلافشون هم زیاد نیست و با هم کنار میان و هم بازی و دوست هم میشن در آینده.
ممنون عزیزم بله سلامتی خیلی واجب تربود.ایشالله باهم جفت ودوست باشن
عزیزم مبارکت باشه انشالله قدمش خیر و پر نور باشه
سونوگرافیمن اشتباه از اب درومد ولی خدایی میگن همجنس بهتره
ممنونم عزیزم ایشالله قسمت خودت بهترینش.منم فکرمیکردم پسره
سلام
تبریک عزیزم
انشالله ۲۵ هفته بعدی رو هم به خیر طی کنی .. ونی نی سالم بیاد تو بغلت
دختر و پسر همینکه سالم وصالح باشن و توی زندگی خوش باشن خوبه ..
دیگه یه چیزایی دست ما نیست.. ادما دوست دارن هر دو پسر و دختر رو داشته باشن ولی دست ما نیست که ..خدا رو شکر که راحت تونستی بچه دار بشی
اینکه پسر هم صحبت بابا باشه یا حتی خواهرا باهم دوست باشن هم قابل پیش بینی نیست واقعا ... انقدر پسر هست که با پدرش نمی سازه... انقدر دختر که عشق باباشه و باهم کلی خوبن
ممنون عزیزم ازدعای خیرتون ان شاالله..بله همه چیز دست مانیست.
امیدوارم دودخترباعث دلخوشی وسربلندی پدرشون بشن