گربه محل ما

محل ماخیلی گربه داره البته فکرکنم همه محلات تهران اینطوری شدن و مردم هم خیلی براشون غذامیذارن ازجگرمرغ گرفته تا پوست مرغ وشیر وغذای مخصوص گربه و..بعضیاشون حسابی اضافه وزن هم دارن
حالا یکی ازاون ها، گربه زرد بی حال ولاغری بودکه نوجوون بود وماهم نمی‌دانستیم چیه یعنی دختره یا پسر ولی بالای۹۰درصد توباغچه حیاط یه خونه نزدیک ما،که درپارکینگش فرفوژه بود و داخل معلوم، میخوابید.
انقدرتنبل وناامیداززندگی که خدای بدونه و حالا دخترماهم رواون گربه زوم هروقت که میخواستیم  بریم  پارک یاخرید تابه محل پارک ماشین برسیم می‌رفت به گربهه سرمیزد ودادمیزد پاشو تنبل وگربههه هم اکثرا یهو چرتش پاره میشد ومیپرید یاوقتایی که ازمهدبرمیگشتیم کارش بیدار کردن گربهه که بعضی وقتا واقعاوقت خوابش بود،بود وبعدشم کلی می‌خندید.البته من نصیحتش میکردم ولی می‌گفت پیشی خودمه.

تنبلی گربه درحدی بودکه گاهی که براش غذامیذاشتیم اگه دقیقا لب باغچه بودمی اومدسمتش وگرنه نصیب گربه های دیگه میشد.
توچشماش یه غم وناامیدی بود.باورکنید .انگارمیترسید ازاون باغچه بیرون بیاد.البته توتابستون یه مدتی پیداش نبود که من به دخترگفتم حتما عروسی !کرده و رفته خونه جدید ولی بازباهمون تنبلی پیداش شد.
تااینکه یه دم غروبی دیدم به به  یه گربه نازوخوشگل وتروتمیز توباغچه خونه گربه زرده بانازداره خودشومیکشه چقدرم تپلی بود وانگارمنتظرگربه زرده ریقوی ماست
فردایش هم دیدم گربه زرده با همون پیشی نازه حوالی باغچه دارن میچرخن..
چندروزگذشت، دیروزعصرهم پیشی خوشگله رو تو باغچه منتظردیدم واقعا هم تروتمیزبه نظرمیاد هم رنگ موهای زیبایی داره تونورآفتاب به بنفش میزد.
پیشی زرده هم دم سطل زباله دنبال غذااونم یه کم تپلی وبزرگ ترشده بود.تازه فهمیدیم پیشی مون مرد بوده.
می‌خوام بگم اولا توگربه هاهم مثل ما آدم ها خوش شانس وبدشانس هست.پیشی تنبل ماروببینید سرآخرچه  زنی گیرش اومد.بعدم یه زن حتی اگه گربه باشه چقدرمیتونه زندگی یه مردو عوض کنه وبهش انگیزه زندگی بده وازکنج عزلت بکشدش بیرون.



نظرات 4 + ارسال نظر
پیشاگ یکشنبه 9 آبان 1400 ساعت 13:56

خوب عزیزم سخت گیرد جهان بر مردمان سخت کوش
این گربه زرده خیلی ریلکس بوده وحرص نمیخورده نهایت بهترین گربه هم همسرش شد
البته اینم بگم از اون طرف ماجرا خوشگلا شانس ندارن

آره بنده خدا گربه خوشگله ولی زرده عوضش نازشو زیادمیکشه

ویرگول یکشنبه 2 آبان 1400 ساعت 22:10

وای خداااااا چقدر قشنگ بود آخرش
همش می ترسم چیزیش شده باشه، چه خوبه که پیشی زرده هم دلیل خوبی برای ادامه زندگی پیدا کرد
می دونستی خیلی خوب می نویسی؟ ادم رو می کشی و با نوشته ات همراه می کنی

ممنون عزیزم.وای لطف داری شرمنده شدم.
به به ویرگول خانوم ازاین ورا ایشالله بهتری؟

غزل جمعه 30 مهر 1400 ساعت 15:48

سلام
راستش این طرز تفکر کلیشه ای نسل ما دهه شصتی هاست که بهمون تلقین کردن.. تا الکی خودمون رو مسئول همه نواقص شوهرامون بدونیم ..از تنبلی ها و بی مسئولیتی ها و شهوت پرستی هاشون..
اینا طرز تفکر هایی هست که همه تقصیرها رو گردن زن بدبخت میندازه..
انگار زن باید شوهر معتاد رو ترک بده .. تنبلی شون رو تبدیل به بیل گیتس کنه.. منحرفشون رو تبدیل به پدر مقدس کنه.. من قبول ندارم با احترام.. مردی که خودش توی مسیر هست رو شاید بشه ده درصد کمک گرد ولی اینکه انگیزه بشی و محرک واقعی.. نمیشه..حالا خط و نشون دوباره زنه که زایید میره دنبال کار خودش و گربه هم دوباره لش میکنه

باشه ..ولی زنه واقعارومرده تأثیرگذاشت.افسردگیشودرمان کرد ولی چنین گربه خوشگلی شایدبی وفاهم باشه

جانان پنج‌شنبه 29 مهر 1400 ساعت 21:00 http://www.lakposhtesabz.blogfa.com

نکته اخلاقیش پیشی خوشگل باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد