آن مرد

همسریکشنبه اومد.حالش بهترازاونی بودکه پشت تلفن بود ومی گفت ازشوق دیدن شمابهترشدم.خیلی برامون سوغاتی خریده بود.چیزهای باکیفیت.دستش دردنکنه ...تقریباتاقرون آخرپولشوخرج کرده بود.

بااومدنش خیال من راحت شد مسوولیت اداره تنهایی خونه ونگهداری بچه وسلامت جسم وروحش سخته.

راستش من فکرمیکردم همسرخیلی به من وابستست ولی تواین مدت دیدم که منم بهش وابسته هستم.

فکراینکه 21روزدیگه بایدبره ودوزدوم واکسن رو بزنه حالموخراب میکنه خودشم چون سردوزاول تب کرده وتقریباهمه عوارض روتاچندروزداشته میترسه.

وبه احتمال زیاددیگه نمیره..چون هررفت وآمدهزینه زیادیم داره که ماخرج های واجب ترداریم.

پس چرایهو6روزتعطیل شد.من نمیگم‌کرونانیست ولی اینکه یهو ظهریه روزاعلام میکنن ازعصرتا6روزدیگه تعطیلیه به آدم حس حکومت نظامی میده.ببینیداوضاع چقدرخرابه که شرکت ماکه شرکتی خصوصیه وتمام این تعطیلیابازبوده هم اعلام کرده که تعطیله.


بشنویدازدل سوخته ام:جاری که معرف حضورتون هست،متخصص خریدکفش تنگ وکوچیک.همسرروزقبل ازبرگشت باایشون رفتن برای من کتونی بخرن.من هم قبلاسایزپاموبهش گفته بودم.یه کتونی خوب برام انتخاب کردن وبه جاری گفتن خوبه به نظرت ؟جاری هم گفته به نظرم یه سایزبزرگ تربخر.واینطورشد که الان یه کتونی خوشگل ولی یه سایزبزرگترازپام دارم

ولی همسرانقدرباذوق اونوبهم دادوگفت ببین مناسبه یانه که بهش نگفتم برای پام بزرگه .کلی هم تشکرکردم.ازکفی انداختن هم اصلاخوشم نمیاد.چون یه قوسهایی هم کفش هست که فکرکنم کفی معمولی نشه انداخت.آخه جاری چرا چرااا.


نظرات 2 + ارسال نظر
لیلی شنبه 2 مرداد 1400 ساعت 16:43 http://Leiligermany.blogsky.com

چشمتون روشن .هر کس باید چند وز از خونه دور باشه تا قدرش رو بدونه مخصوصا غذای خونه و عادت خواب یا چای

بله گاهی کمی دوری بدنیست

فریبا سه‌شنبه 29 تیر 1400 ساعت 22:02

کتونی برای راهپیمایی طولانی یه کم بزرگتر باشه بهتره.بعد از یک ساعت پیاده روی پا ورم می کنه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد