دوست جان

دیروز یکی ازدوستهای قدیمی اومدخونمون.قدیمی یعنی قدمت ازسال اول دانشگاه ،سال80

البته اون زمان زیادصمیمی نبودیم.چون این بنده خداکه اون موقع20ساله بودسرکارمیرفت وگرچه کلاسهای ماهم اغلب بعدظهربود ولی درگیرکاراش بود.یادمه یه مقنعه کرپ مشکی میگذاشت واصلاآرایش نمیکردکه خودش ترک بود وزیبا.

خلاصههه دیروزساعت12اومدتاحدودای 7عصر.دیگه انقدر باهم حرف زدیم که نگو.یعنی چون وقت زیادبوددیگه درموردهرچی که بود ونبودددد گذشتمون حرف زدیم. دوست جان یه چیزایی ازرفتاربدپدرش گفت که چقدراذیتشون میکردگفت که من هی وسطش میگفتم ولش کن ادامه نده ،مرورنکن و..

بنده خداها.چه پدرهایی پیدامیشن.خوبه که بازسال92پدرومادرش ازهم جداشن.وگرنه با اون اعتیادپدرش به الکل ودست بزن و..شایدبراشون اتفاقای بدتری می افتاده.

دیگه اینکه ایشون تودی ماه سال پیش رفتن دکترکبدومتوجه شدن 85درصدکبدشون چرب شده وازاون وقت رژیم سخت گرفته وتاالان 20کیلوکم کرده بود.دیروزازذوق اومدن اون مابالاخره تکونی به خوددادیم وغذایی درست کردیم.باشدکه بعدچندروزخودمم  غذای درست ودرمون بخورم.و‌لی بازهم به سالادو..بسنده کرد.درحالی که من دولپی درحال خوردن بودم.البته بهش گفتم می ارزه چون واقعاجوون شده بودوفرز.من هروقت دیده بودمش تپلی بوده وحالا تازه به اندام شده بود.


دیگه اینکه امروز روز اول ماه قمریه .اونم ذی حجه .میگن روزاول ماه دوباردرسال می افته به روزدوشنبه وتواین روز دعاهامستجابه.گفتم شایددعایی چیزی داشته باشید ..


دلم گرفته نمیدونم ازنبودهمسره یااشتباهی که تومحیط کارکردم.ازاون ورصورتهای مالی 6ماهه رو ردکردم وتاییدشده .ازاین وراطلاعات  تسویه یکی ازبدهکارای شرکت که توخردادبوده، باتاخیربه دستم رسیده ومنم ثبتش نکردم اگه ثبت کنم باید برای کارم اصلاحیه بزنم که همون مدیرسخت گیره اون روز ،ممکنه به مالی هلدینگ اینوبگه ومن دوست ندارم وجه ام خراب شه حقیقت.اگه نزنم وبگم بی اطلا ع بودم وبعدثبتش کنم،به نظرم ازنظراخلاقی درست نیست.چون واقعیت همینه.شنبه رومیزم بود وهمینطوری نگاش میکردم بی هیچ تصمیم گیری ای.


دوست باردارم شنبه پیشم اومد.هفته 29بودماشالله هنوزخوش اندام،میگه مرددشدم که بعدمرخصی که حالاشده 9ماه برگردم یانه.این تبدیل 6به 9خیلی هارومرددکرده.دستشون دردنکنه بازم خوبه به امیدروزی که مرخصی زایمان بشه1سال.خیلی زیرپوستی راضیش کردم‌که برنگرده وبعدازاتمام مرخصی زایمان ازبیمه بیکاریش استفاده کنه.تاحالاخودش چه تصمیمی بگیره...راستی دخترش ایشالله اوایل مهربه دنیامیادنه اواخرش. یعنی میشه روز تولدمن دنیابیاد؟


اوضاع مملکت میترسوندم انگارنزدیک یه حادثه بدهستیم.ازمدل حرف زدن جهانپورسخنگوی غذاودارو،هم خیلی بدم میاد.چرا عزلش نمیکنن؟برفرضم حرف راستوبزنه چرااینقدراینقدرطلبکاروبددهن؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد