بازگشت

نمیدونم چنددرصدحرفامواینجامینویسم.مسلما خیلی کم.

 خیلی ازغم وغصه هاموکه خیلی وقتانمینویسم.خیلی ازاتفاقات رو.البته دوست دارم اینجارو ودوست دارم خونده شدن رو ولی بعضی وقتا نمیشه نوشت .

غمی رودلمه.جواب آزمایش خون بامزه خانوم که نشون میده گلبول های قرمزش پایینن.تقریبا توهمه ی رنج ها .نه خیلی پایین ازمتوسط بالاتره ولی توشش ماهگی فقط یکیش یه کمی پایین بود وحالا تقریباهمش.دکترگفت اگه تادوسالگی همینطوری بمونه نشانه تالاسمی مینوره.راستش درست بهش قطره آهن نمیدادم وفکرنمیکردم مهم باشه .اینکه به دخترکوچولو داده بودم وتوآزمایش دوسالگیش معلوم شدکه زیادی آهن داره وفکرکردم زیاده روی کردم .به این یکی ندادم وگفتم بذاردندوناشم سفیدبمونن.ولی دکترگفته تقصیرتوبوده که اینطورشد.

حالاهرروز باید فروگلوبین بخوره تا۴ماه وهنوزسه روزبیشترنشده انگاردندوناش دارن کدرمیشن.

تازه کاش همین هاباشه نکنه نشانه ی بیماری خطرناک تری باشه نکنه خدای نکرده مثل دختردوستمون بشه که...

توآزمایش هاش،آزمایش ادراربودکه سخت بود ونگرفتیم .اینجا باواسطه به یه دکترگفتیم که چقدرندادن آزمایش ادرارمهمه؟گفت که دکترش میخواسته ببینه کمبودآهن به کلیه هم زده یانه.

بعدهم هردو دکترایران واینجاگفتن که ازمادرهم به بچه منتقل شده،یعنی کم خونی من به اون سرایت کرده ووضعیت منم بحرانیه.منم چندروزیه قرص فروگلوبین میخورم.زیرچشامونو نگاه کردن همون کاری که دکتراقدیمابرای تشخیص کم خونی میکردن،مال من سفید وبرای نی نی نارنجی بودکه باید هردوقرمزمیبودیم.

بچه ی ناز وتپولوی من،تازههه گفته بدنش خالیه هیچ ویتامینی نداره.چرابهش مولتی ویتامین ندادید؟که گفتیم خودتون گفتیدبرای وزن زیادش ندیدولی الان گردن نمیگیرن ومیگن شمابرای بچتون کوتاهی کردید.

ماهم میدیدیم قدووزنش بالای خط نرماله اصلاپیگیرغذاخوردنش نبودیم.بفهمیم چه دوست داره یه غذای خاصی یه میوه خاصی،بچه کلایه باراونم اتفاقی کاکائو خورده درحدمورچه.ازترس اضافه وزن بهش هیچی نمیدادیم.

حالاچندروزه براش غذای مخصوص میپزم.میدیدم چقدر گوشت دوست داره نگوکمبودآهن داره.طفلی.

کاش شیرخودمو بهش نداده بودم البته همین دکترلعنتی که الان خیلی معصوم رفته یه کنارومیگه تقصیرمادرش بوده میگفت شیرخشک اصلا،که وزنش بیشترمیره بالا.

الان هم خودم خیلی اذیت شدم و۳۲کیلو وزن ازدست دادم وهم اون مشکل کم خونی پیداکرده.

خداکنه مشکل خاصی نباشه.حتی اگه درحدتالاسمی مینورهم بمونه راضیم .نکنه بعددوسالگی مشکل خونی پیداکنه..وای نه دعاکنیدبراش

دندان

تومطب دندونپزشکی نشستم تادخترکوچولوی قهرمانم سومین دندونشم درست کنه.تقریبا کل این هفته به رفتن به دندونپزشکی های مختلف گذشت.من فکرکردم یه جاروپیدامیکنی یه عکس دندون میگیری ودکترمیشینه دندون بچتو درست میکنه نگو خودش یه دنیاییه.

یه تجارتیه بعضا.دندونپزشکی کودک.دکتربزرگسال کارکودک نمیکنه و چه کلینیک هایی وچه مطب هایی،دکترای کودک اکثراوقت ندارن ودندونای بچه هااکثراخرابن.

وای نمیدونید چه حالی شدم وقتی گفتن ده تادندون بچتون خرابه.مگه کلا چندتادندون داره؟

ولی ولی نمیدونستم خراب بودن دندون شیری ،کم‌خطرترازدندون اصلیه واصلامیشه کشیدش ویه فاصله گذاریش کردتادندون اصلی دربیاد.

متاسفانه دندونای آسیاب دخترهم خراب بود واونا تو۱۲سالگی می افتن وطاقت نداشتیم تادوازده سالگی دردداشته باشه یادندون عقب نداشته باشه.

تقصیرخودمم بود.منی که روزی ۳بارمسواک میزنم برای مسواک زدن اون جدی نبودم وهفته ای یکی دوبارمسواک میزد.منم میگفتم دندون که بایه مسواک نزدن خراب نمیشه.چون خودمم توبچگی اینطوربودم ودندونام خراب نشده بود.دخترهم اهل شکلات واینانبود.نگو همون شیرموزای پاکتی کارخودشونو کردن.

چقدردنیا عوض شده.مطبای دکترای دندوپزشک پرازبچه های کوچیک معصوم بی دندون.چقدرسن کمی برای مواجه شدن با ترسی بزرگ.

مشکل ازتغذیه این روزهاست .

خلاصه که خیلی اذیت شدیم.یه دکترچادری موجه گفت بایدحتمابیهوشی بگیره.

اصلافکرنمیکردم اشتباه بگه ولی دوسه تادکتربعدش گفتن بیهوشی برای بچه خطرناکه .همون گفته بود۱۰تادندون خراب.دومی گفت ۶تا وسومی که الان داره رودندونای دخترکارمیکنه گفت۳تاواجب.

قیمت هاهم گزاف.همین سه تادندون۱۲تومن شد.

ولی راضیم که دخترمدتی بودنمیتونست باسمت راست غذابخوره.وانگارمدتشم طولانی بوده ومن انقدردرگیربودم نفهمیدم.

جمعه ایشالله برمیگردیم.خیلی جاهامیخواستیم بریم که نشدوخیلی کارابکنیم که اونم نشدوبعضی خوراکیاروهم نشدبخریم مثل کیک یزدی.

وقتمون کم بود.


فکراینکه برگردیم وسرایدارهندی ساختمون روببینیم وهمدممون اون باشه.

بااون لهجه سختش..

چی بگم .توکل برخدا