انسان دوپا

وقتی که دمشق آزادشد تواتاق نشسته بودم و ازتوگوشی وقایع رومیخوندم وگریه میکردم بامزه اومد وباهمون زبون بچگونش گفت:چی ناراحتت کرده؟گفتم سوریه .

گفت سوریه ناراحتت کرده؟کمی نگران نگاهم کرد وبعد مشغول بازیش شد.

کمی بعد دوباره برگشت تواتاق ودید دارم میخندم گفت:سوریه خوشحالت کرد؟گفتم آره.


هعییی به قول سمیرا توزخم کاری آدم اگه نمیره چه چیزاکه نمیبینه.

ازدیروز وامروز هم که اخباراون زندان مخوفش،اگه به این انسان دوپا که ادعای اشرف مخلوقات بودن داره  رو  بدی و قانون روازش بگیری چه جنایت هاکه نمیکنه.هعییی میشه ساعتها درموردش حرف زد.


خوب بگذریم.

دیروز اولین برف اومد البته برف ما مناطق محروم،، برف آب بلکه بیشتربارون بود.ولی عجیب که بارندگی بااینکه شب قبلشم اومده بود،آلودگی روازبین نبرد.

این کلاس آنلاین بااینکه معلم دخترخیلی زحمتشوکشید،به دل ماننشست یعنی خیلی دنگ وفنگ داشت،از۸ونیم تا۱۱ونیم،بعدهی پرسش وپاسخ.

روزاول وتانیمه روز دوم دخترحضورپرشوری داشت ولی ناگهان گفت ولش کن جوابم ندادم مهم نیست واینطورشدکه ما ساعت۱۱نشده توپارک بودیم وکلاس آنلاین هم درحال برگزاری،روز سوم هم که کلا گفت ولش کن بذارغیبت بخورم.

ازاین روی نگران فرداهستم که انگاربازقراره آنلاین باشه وماهم طفلی گریزپا داریم.

مضاف براون که بامزه هم این وسط سنگ اندازی هامیکردومیخواست گوشی روبگیره وفرارکنه وچه وچه..

حالاترس بزرگ من اینکه هفته بعدهم آنلاین باشه ،البته دمای هوا درهفته بعد دربعضی روزها نهایتابه۴درجه یعنی دمای یخ زدن آب میرسه وماچطور ازخونه خارج شیم وتامدرسه بریم وبرگردیم(اگه آنلاین نباشه)نمیدونم.


دیگه اینکه خیلی دلم میخواد درمورد دومطلب یکی فرزند دوم ویکی هم مهاجرت معکوس(الان تووبلاگ الف پلف خوندم دوباره یادم اومد)بنویسم ولی میترسم به دل خیلیا نشینه ومنو بابت تبلیغ ومثال برای مهاجرت های معکوس،قضاوت کنن وفکرکنن چون خودم رفتم ونتونستم وبرگشتم دارم اینا رو مینویسم که البته شایدم درست فکرکنن.

ازشانسم دوستم که رفته بودکانادابرگشته،خواهرای اون یکی همکارم که یکی کانادایکی ترکیه رفته بودن برگشتن ومثال زیاد دارم.یه دونه زندگی نامه هم دم دست دارم،یه کم اون وسطش سوزناکه نمیدونم بنویسم یانه،واسه همین دوستمه که اتفاقا مهاجرت کاناداهم کردوبرگشت.

همینا دیگه.


آقا ماکارونی روچه کنیم،عشق بچه هاماکارونی خوردن بود.


آخ دوباره یاد زندان سوریه آتیشم زد.

نظرات 10 + ارسال نظر
لیمو یکشنبه 2 دی 1403 ساعت 12:40

من واقعا میدونم درس خوندن مجازی چقدر سخته حتی یادمه ترم آخرم که مصادف شده بود با اوایل کرونا چقدر کلاسها رو شرکت نمیکردم و میخوابیدم اما کاش اجازه ندید بخاطر مجازی بودن مسئولیت گذروندنش برای دختر کوچولو کم بشه و مثلا به جاش بره پارک. بعدش خیلی سخت میشه شرکت کردنش.

آخه خواهر۳ساعته.کاش حداقل ۲ساعت بود.ولی چشم

Zahra پنج‌شنبه 22 آذر 1403 ساعت 12:13

لطفا بنویس. چرا دور و بر ما برنگشتن که منم جرئت کنم

الان شماهم مهاجرت کردید؟

مادر خونه چهارشنبه 21 آذر 1403 ساعت 22:57

سلام

واقعا این مجازی چه ضربه ای به روحیه ی بچه ها زد تو 2-3سال
طفلیا
مشتاق خوندن مطلبی هستم که امتناع می ورزین

فدات شم خانوم روانشناس صبور

الف پلف چهارشنبه 21 آذر 1403 ساعت 22:13

سلام ، اونجا که بامزه گفته سوریه خوشحالت کرد تصور کردم خنده ام گرفت، بنویس ، شما داری تجربیات کسی رو می نویسی یا تجربه خودت رو ، تعیین تکلیف نمی کنی که کسی نره ، یا اونها که رفتن برگردن ، در کل به زندگی که اینجا آدمها داشتن ربط داره ، من کسایی رو می شناسم که اینجا چیز خاصی نداشتن خوب همین تلاش رو مثلا تو استرالیا انجام دادند بعد ۱۰ سال هم خونه خریدن هم ماشین خوب سوارن ، آب و هوا و آزادی اجتماعی هم که هست . بنویس حتما ، مشتاقم به خوندنش

دقیقا هرجاتلاش کنی دیریازودنتیجه میگیری

ارغوان چهارشنبه 21 آذر 1403 ساعت 17:57

نه حتما بنویس خیلی خوبه ما هم میخونیم اگر نظر دیگه داشتیم مینویسیم، باورت نمیشه من اینجا خودم تویه کانال عضوم خیلی وقتا افراد پیام میذارن که دارن برمیگردن و باید چه کارهای اداری بکنن. کلا مهاجرت نسخه یکسان نیست که بشه به همه تعمیم داد.

آره عزیزم نظرتو بگو

دریا چهارشنبه 21 آذر 1403 ساعت 13:51 http://Taarikheman.blogsky.com

سلام عزیزم
به نظرم هر دو موضوع رو بنویسید. من نوع نگاهتون رو به مسائل دوست دارم

سلام ممنون دوست خوبم.ان شاالله...

فرزانه چهارشنبه 21 آذر 1403 ساعت 10:44 http://khaterateroozane4579.blogfa.com

حتما بنویس فاطمه جان. تجربیاتت را برای ما هم بذار . خیلی مفیده
توی پادکست رادیو مرز هم یه اپیزودش در مورد بازگشت به ایران بود که من گوش دادم و خیلی جالب بود

سلام عزیزم خداکنه مفید باشه,

سما چهارشنبه 21 آذر 1403 ساعت 08:38

سلام
اقا چقد پراکنده نوشتی مخم گریپاژ کرد!معلومه ذهنت خیلی مشغوله
به نظرم همه تجربیات مهاجرت رو بنیس بدرد خیلیا میخوره از جمله خودم که واقعا داشتم به دبی فک میکردم ولی فهمیدم اواز دهل از دور خوشه و جای ما متوسطا نیست!
ولی تورو خدا تبلیغ مهاجرت به شمالو نکن.ما اینجا بیچاره شدیم از این حجم ترافیک و جمعیت و کمبود امکانات.هرکس برگرده زادگاه خودش این میشه مهاجرت معکوس نه اینکه یه عمر تو تهران پول در اوردی و از اماکاناتش استفاده کردی حالا بیای از اب و هوای شمال استفاده کنی و جنگلا و.طبیعت رو با ویلا سازی نابود کنی.ما از دار دنیا همین یه طبیعتو داشتیم که اونم دارن ازمون میگیرن
چقد دلم پر بودا

هههه ذهنم آره ولی من کلاهم پراکنده گویم انگار
وای نه نریا ،خاطرات منو ببین عبرت بگیر
مهاجرت خارج ازکشور ماکارمیکنیم توخط داخلی کارنمیکنیم.واقعاراست میگی گاهی که مسافرزیادمیره حتی برای مردم محلی مرغ وگوشت هم تومغازه هاپیدانمیشه.دراین رابطه خاطره خنده داری هم دارم که بعدهاشایدوقت کردم نوشتم.میدونی که خودمم شمالیم

ارغوان سه‌شنبه 20 آذر 1403 ساعت 23:48

حتما بنویس راجع مهاجرت به بقیه هم توجه نکن.
فکر کن الان چند روز آنلاینه زمان کرونا دو‌سه سال مدرسه نرفتن بچه ها… خیلی سخت بوده واقعا.

باشه بیشترازروی شماهاکه رفتید وموندیدخجالت میکشم

قورى سه‌شنبه 20 آذر 1403 ساعت 22:49 http://ketriyoghoriii.blogfa.com/

سلام فاطمه جان
امان از دست اخبار
ببینم چرا وقتى دختر جان گفت نمى خواد شرکت کنه مخالفت نکردى ؟ اینجورى اگر تعطیلات. زیاد بشه ، خودت اذیت میشی ، استکان یکبار هم سر کلاس هاى انلاینش غایب نشد ، (٢ سال انلاین خوند) مى دونم با وجود بامزه سخت هست برات
براى نوشتن تجربه مهاجرت معکوس هم به دیگران چه کار دارى عزیزم
بنویس راحت .حتى اگر براى یک نفر هم مفید باشه
تجربه تو بگو ، مخصوصا الان که اکثرا میخوان مهاجرت کنن براى بچه دوم هم بنویس
صد در صد جوان هایى هستن که مى خونن اینجا رو و استفاده مى کنن از تجریبات

سلام عزیزم.نمیتونم ازدیدن اخباردست بکشم ماخانوادگی اخباری هستیم
ای خواهرزورم نرسید مضاف براون که به نظرم 3ساعت زیاده،
باشه بنویسم .آره .ولی واقعاروی کسی تاثیرمیذاره؟خداکنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد