پیرمردها
گفتم ازفاز غریه کم بیام بیرون یه کم ازپیرمردهاکه دارن شهرو تسخیرمیکنن بگم
.
والا صف نونوایی ،مخصوصا لواش وتافتون که توقرقشونه.پارک هاروکه گرفتن.نیمکت خالی نذاشتن.
تودرمانگاه هاودندونپزشکی های ترجیحا دولتی که پرن.
البته خدابهشون سلامتی و طول عمربده هرکدوم حتما عزیزخانواده ای هستن وپدربزرگ بچه هایی
ولی واقعا جمعیت،حداقل توتهران داره خیلی پیرمیشه واین هشدارپیری جمعیت واقعا جدیه.
دوسه هفته پیش رفته بودم خونه مادرم .کارت بانکیشو دادتابراش پولی جابجاکنم.رفتم خودپردازنزدیک خونشون یه مرد مسن(باکلاس گفتم نگفتم پیرمرد)جلوم بود.آقا نه یه بارنه دوبار بلکه سه بارتا مرحله انتقال وجه رفت شماره کارتو زد وپیام اومدکه شماره کارت معتبرنمیباشد.دیدم نمیتونه اعدادوبخونه گفتم پدرجان میخوایدمن براتون انجام بدم؟یه نگاه به من کردکه یعنی به توچه.
خلاصه بالاخره کوتاه اومدورفت کنارودوباره تونوبت ایستاد.تواین فاصله یه پیرمردم پشت من اومده بود.
داشتم کارمو انجام میدادم که پیرمردپشت سری بهش گفت من عجله ندارم بعداین خانوم شمادوباره برو کارتوبکن اون گفت نه من سرنوبتم میرم.بعدم باخنده گفت هاها ۶و۹ رو باهم اشتباه میگیرم.
این دستگاهه هم گفت این قاطی میکنه یهوجلوکارتمو بست.یه جورتعریف میکردکه انگاریه داستان بانمکه.
اون یکی هم گفت من تاظهرکاری ندارم.فقط همین کارباخودپرداز .این خانوم که رفت انقدرمن میزنم توبزن تاظهربشه!
کاری نداشتن میخواستن دکمه بازی کنن اونم باخودپرداز!!
یعنی دقیقا مثل پسربچه هاکه قدیما آسانسوربازی میکردن ودکمه های آسانسورومیزدن(ایضا دختربچه ها)
البته خوشبختانه اون بانک یه خودپردازدیگه هم داشت ومردم اسیروعبیرنمیشدن.
این فقط یه نمونش بود.البته شهرپیرزن هم زیادداره ولی مثل ایناگوگولی نیستن.
البته حاج خانوم گل فروش هم خیلی بانمکه ولی خیلی ازخانومای مسن انگارازماطلبی چیزی دارن.
دخترکوچولو داره کم کم باسوادمیشه وای انقدرذوقشو دارم که نگو.تاحالا آ ا د ب م س ،فکرکنم همینارویادگرفته.خداکنه به خوبی وخوشی کلاس اولشو تموم کنه و براش خاطرات خوبی باقی بمونه.
واقعا خواندن ونوشتن مثل یه معجزه میمونه.
سلام، اونجا که نوشتی پیرزنها گوگولی نیستن خنده ام گرفت ، چون من این عقیده رو از بچگی تا حالا داشتم ، اونها جای دیگه مشغولن، کجا؟ پشت فرمون در حال رانندگی با سری بالاتر از حالت طبیعی و بدون چرخش گردن:|
توبچگیمون که اصلا به نظرترسناکم می اومدن.
وای چه بامزه گفتی مثل فیلم کمدی های هالیوودی
کاش سالمندان ما می تونستند حس مفید بودن داشته باشند.مثلا فعالیت های اجتماعی یا کارهای چند ساعته. این جوری خودشون هم حوصله شون سر نمی رفت
ازیه سنی به بعدبه نظرم مغزدیگه قدرت تحلیل وکارنداره.ولی کارهای ساده چرامیتونن
فیلم مدرسه پیرمرد ها یادته
حالا شده شهر پیرمرد ها 
واقعا تا لحظه آخر پسرک درونشون فعال هست
پیرمردها خیلی شیرینن
ببین عزیزم دهه شصت کمتر از هشت سال جمعیت ایران دو برابر شد این جمعیت با پیرها و میان سال ها بیشتر نشد با نوزادها بیشتر شد اون نوزادها الان دهه شصت و رده سنی سی و خورده ای تا چهل سال جامعه هستن . هر سالی و هر دوره ای از زندگی ایرانی ها اونایی که تعدادشون بیشتر از همه و بیشتر از استاندارد بوده دهه شصتی ها هستن .
خدا رو شکر پیرها با ما جوون ترا خیلی مهربون رفتار می کنن وگرنه از من و همسالان من بعیده پیر شیم با جوونا مسالمت آمیز رفتار کنیم 
حالا جالبه بدونی من چند سالیه می گم چرا تعداد پیرمردهای شهر ما کم شده تعدادشون ب ندرت شده حتی تعداد پیرزن ها
شاید داخل بعضی شهرستان ها مرگ و میر مسن ها کمتر باشه و همچنان عمر کنن اما تعدادشون افزایش پیدا نکرده مگه این که دهه شصتی ها سالمند شده باشن
همیشه فکر می کنم اگه من پیر شم چه جوری ب جوونا نگاه می کنم یا اونا چه جوری نگام می کنن . دلم می سوزه ببینم اونا سر حال و قبراق راه میرن من از تمام سلولام درد بباره حسودیم درد می گیره
توهشت سال رکورد زدن.البته ترس ازمرگ وجنگ هم باعثشه.
چه جالب شهرشما پیرکم داره یاشایدم داخل خونه هاشونن
من اراین پیرکاموایی باف هامیشم که رونیمکت پارک نشستن ودارن چیزی میبافن.منم فکرکنم به سلامت اونا کمی حسادت کنم مگرازالان برم توکارورزش
سلام
واقعا این حس های کوچولوی رشد بچه ها و پیشرفتشون در هررر زمینه ای دل مادرا رو شاد میکنه
چقد لذتبخش این ذره ذره دیدن رشد بچه ها و حس مفید بودنی که میده به مادر
سلام.دقیقا،بله انگاریه نهال کاشتی وشاهد پاگرفتنشی
خب طبیعیه فاطمه جان. جوانهای بدبخت یا به دلایلی از بین میرند و رنگ خاک رو میبینند یا مهاجرت میکنند. به علت عوامل محیطی همونطور که خودتون هم در جریانید بزرگ کردن یک بچه هم سخت شده چه برسه تعداد بیشتر پس سلام بر کشور سالمند.
یااینکه ماهم مهتجرپذیربشیم.ترجیحا ازکشورایی که مردم خوشگل وباهوش دارن
دکمه بازی
من اطرافم خیلی سالمند نمیبینم ولی خیلی خیلی هم بچه کم میبینم، هم توی خیابون و کوچه، هم توی دوست و فامیل. یعنی هی دنبال اینم با کسی که بچه داره رفت و آمد گنم ولی واقعا انگشت شمارن.
راجع به پست قبلی هم خواستم بگم منم چند سال پیش رژهای اینلی رو کشف کردم . خیلی خوبن. به ویژه شماره ۸۰ (اگه درست توی ذهنم باشه) خیلی رنگش طبیعی و خوبه و من همیشه توی اداره میزدم. یعنی چند تا چندتا می‌خریدم که یه وقت تموم نشه.
بچه که بزرگ ترشدباید ازاین خانه بازیا یا فرهنگسراهاببری،اونجا بامادراوبچه های محلتون آشنامیشی.اوه پس هم این لی بازن
من که وقتی میشنوم میگن به زودی جمعیت ایران کم میشه خیلی خوشحال میشم. حداقل شاید برای اونا شرایط بهتر باشه. چیه این جمعیت بالا بدون هیچ امکانات؟؟؟!! خدا کنه واقعا جمعیت کم بشه و سطح فرهنگ و رفاه مردم بالا بره
والا فعلا که فکرکنم بارما دهه شصتیا بیفته گردن بچه هامون.به علاوه اون درصدی ازدهه شصتیا که ازدواج نکرده پیرشدن.بعدها شاید خواهر..
سلام عزیزم وظیفه شهرداری‌هاست مکان های تفریحی و فضاهای سبزشون رو به اندازه سرانه جمعیت تاسیس کنن . شهرداری مقصر نیست مقصر اصلی اداره راه و شهرسازی هست وقتی زمین مناسب به شهرداری نمیدن فضاهایی که در قانون وظایف شهرداریه تاسیس کنن ولی همه کاسه کوزه ها سر شهرداری می شکنه . سالمندان در هیچ کجای برنامه ریزی مسئولین نیستن .
سلام عه چه قوانین روخوب میدونید.ولی واقعاسالمندان هم ازحداستاندارد بیشترشدن.حداقل ازچیزی که ماسالهای پیش دیدیم
سلام عزیزم این که جمعیت ما داره به سمت پیری میره واقعا جدیه و تا سال 1480 به گفته یکی از وزیران جمعیت افراد مسن از جوان بیشتر خواهد شد و میزان مرگ و میر از تولد پیشی خواهد گرفت و جمعیت ایران هم به 50 میلیون کاهش پیدا خواهد کرد
ان شالله موفقیت های سال به سال دخترا رو ببینی عزیزم
سلام بله فکرکنم قبل ۱۴۸۰هم اینوببینیم
ممنون ایشالله موفقیت بیشتربچه های شما
همسربهترن؟