خوب...ماجمعه اومدیم.برادرشوهرم وخانومش خونه رومرتب کرده بودن.تمیزکاراومده بودوکف خونه روطی کشیده بود.مبلاومیزناهارخوری روتحویل گرفته بودنلباسشویی وگازونصب کرده بودن.
همسرم یه سری خریدکرده بودازقبل مثل ظرف وظروف وقاشق چنگال وچایی سازو..پرده ها رونصب کرده بود.تخت مارواوناگذاشته بودن.
ولی خیلی چیزا نداریم.یعنی تقریباچیزی نداریم.شمافکرکن دمپایی دستشویی نداشته باشی.قابلمه نداشته باشی،فرش نداشته باشی اونم اگه حسابی وابسته به فرش باشی،حالابازخوبه یه قالی 4متری فرستاده بودیم.
خونه خداروشکربزرگه ،یعنی حداقل ازخونه ماتوتهران کلی بزرگ تر.
مهم تر اینکه سقفش بلنده که من خیلی باهاش حال کردم.
تلویزیون به دیواره ولی هنوزبرای نصبش نیومدن.
مردمش مهربونن.لبخندمیزنن .وقتی حرف میزنی باانگلیسی شمرده که بفهمی جوابتومیدن.
البته امان ازانگلیسی حرف زدن هندیا که افتضاحه.
کلی لباس جاگذاشتم.دلم میسوزه که شلوارای خنکموکه برای اینجاکنارگذاشته بودمم یادم رفته.البته بگم که اصلا دیگه جانداشتیم.همسرنمیذاشت هیچچیزاضافی برداریم میگفت همه چی رواونجامیخریم ولی تابخریم بالاخره چندروزطول میکشه .واسه همون من چمدونمو ازوسایلی که به نظرم ضروری بودپرکردم وواسه لباسام جای زیادی نموند.
جاری دوتادمپایی ویه قابلمه بزرگ ویه ماهیتابه کوچیک فعلابهم قرض دادکه اصلامتناسب نیستن ولی ازهیچی بهتره.
توفرودگاه کلی گریه کردم.خانوادم هم.فکرنمیکردم گریم بیادولی اومد.داداش کوچیکه هم کلی گریه کردکه یادش می افتم میسوزم.
صدکیلوبارمجازداشتیم که بیشترازاونم بردیم ولی بازکلی ناقصی داریم.
دختربامزه اینجااذیته.غریبی میکنه.همش شیرمیخوادوغذانمیخوره حتی آبم نمیخوره.سرش مدام عرق میکنه.بیشترازهمه انگاربه اون فشاراومده.نگرانشم.
فعلابرم.
ولی الان که رفتم آروم ترم.بالاخره شروع کنیم زندگی رواینجا ببینیم چی میشه
آهان اینم بگم ظرف وظروف همسرخیلی نامتناسب بودپیش دستیش اندازه بشقاب،بشقاباش اندازه دیس،بازبایدبریم بخریم
کم کم جور میشه عزیزم. خوبه که برادر شوهرت و همسرش هستن. به ایران هم که زیاد دور نیستی
اما خب غربت غربته بهر حال.
خوشحالم برات. زندگی جدیدی رو داری شروع میکنی. میبوسمت. اشتهای بچه هم کم کم خوب میشه.
ممنون عزیزدلم.آره غربته.بامزه چندروزه که بهتره
من جور کردن زندگی جدید رو دوست دارم. اصلا اسباب کشی رو هم دوست دارم. زندگی جدید هیجان انگیزه. امیدوارم رنگ های جدید زندگیت شاداب باشه
آره عزیزم یه جوراییم لذت بخشه.ممنون برای شماهم
خدا رو شکر که به سلامتی نقل مکان کردید![](//www.blogsky.com/images/smileys/123.png)
انشالله به مرور از تجربیاتت در دوبی برامون بیشتر بگو . دوست دارم بدونم زندگی اونجا چه شکلیه
ان شاالله عزیزم.البته قوری جون که آدرس وبلاگش تونظرات هست درمورداونجاکلی تووبلاگش نوشته
سلام و درود فاطمه جان
امیدوارم که کلی اتفاقات خوب و خوش در انتظارتون باشه. همه چیز جور میشه اونم از بهترینش.
خدا پشت و پناهتون
سلام عزیزم خوبی؟فکرنمیکردم اصلاوبلاگموبخونی،یعنی فکرمیکنم دراین حدکه اصلا اینترنتتوروشنم نمیکنی
خوشحالم که نظرتودیدم.موفق باشی
به سلامتى و دلخوش خانمى
خسته هم نباشی
واى امان از خرید. خورد ریزهاى خونه
یک روز برو ایکیا. پایینش هم جاى بازى بچه داره ، قشنگ برو هر چى میخوای بردار
![](//www.blogsky.com/images/smileys/123.png)
من که هیچ حوصله نداشتم
البته بگم. لولو و نِستو. بعضى وسایلش ارزون تر هست
اما خوب کیفیت ایکیا بهتره
براى شلوار ها هم غصه نخور
مسافرت که نرفتى. دفعه بعد اومدى. ایران با خودت ببر
شماها سرتون شلوغ بوده کمتر حواستون به بامزه خانم بوده
خوب میشه
راستى ما لوازم برقى از شرف دیجى خریدیم
یک ست قابلمه جایزه روش بهمون داد
تو شارجه یکجایى هست که پر از لوازم خونه هست
برند هاى مختلف
دانوب ، هوم سنتر ، پَن
اونجا هم وسایل با قیمت مناسب مى تونى پیدا کنى
تو گوگل سرچ کن هوم سنتر شارجه ، بری تو خیابونش همه اینا رو میبینى
ان شالله که زودى اوضاع اشپزخونه که قلب خونه هست روبه راه میشه
سلام عزیزم.ممنون ازدلگرمیت.مرسی ازآدرسهاوراهنمایی ها
راستش کلاتاحالایه باررفتم شارجه بابرادرشوهرم انقدشلوغ پلوغ بوداصلا خوشم نیومدازش
حالاحتماجاهای بهترم داره.
ایشالله اره اینجاهم خونمون نزدیک مراکزخریده هرشب میریم یه جا
خب خداروشکر به سلامتی نقل مکان کردید
ان شالله زندگی اونجا بر وفق مرادتون باشه و پیشرفت های خوبی داشته باشید
لباس و فرش و وسیله هم یواش یواش طبق مد روز میاد تو خونه تون
ممنون عزیزم ان شاالله بهترینابرای شماهم اتفاق بیفته
خیلی خوبه که تونستین برین.منم دوبی رو خیلی دوست دارم به دلیل اینکه اقتصاد قوی داری و هم نزدیک ایرانه و میشه راحت رفت و امد کرد.همسرم phdکامپیوتر داره و از طریق اون خواستیم اقدام کنیم برای مهاجرت به دوبی .بخاطر اینده دخترم ولی تاحالا نشده متاسفانه
اوایل هر مهاجرتی سخته ولی کم کم جا میفتین.مخصوصا اینکه اونجا کسی رو هم دارین که کمکتون باشه.برای بچه ها اتفاقا خیلی راحتتره نگران نباش.یروز خداروشکر میکنی ازینکه جسارت بخرج دادی
موفق باشین
ماازطریق ثبت شرکت اقدام کردیم وخودمون کسب وکارراه انداختیم.جدیدااقدام کردید؟چون جدیداخسلی راحت ترپذیرش میده.خداکنه اینطورباشه...
امیدوارم توی این خونه دلباز کلی اتفاق خوب و شاد براتون بیفته.![](//www.blogsky.com/images/smileys/119.png)
ممنون ازدعای خوبت لیموجان
سلام ..عزیزززم چقدر زود گذشت تصنیم به بارداری بچه دومت .. تا الان که رفتی .. خدا به همراهت ..انشالله خوب باشه براتون![](//www.blogsky.com/images/smileys/119.png)
بله حتی برای خودمم خیلی زودگذشته.ممنون عزیزم