تمیزی

ازوقتی برگشتیم ،خیلی بیشتربه تمیزی ومرتب کردن خونه اهمیت میدم خیلیم سعی دارم به دخترکوچولو یادبدم که دیگه وقتشه خیلی ازتمیزکاری های اتاقش ومرتب کردنای وسایلشو‌خودش انحام بده ولی جلوی این کارجبهه میگیره ومیگه این خونه وهمه ی وسایلش برای توئه وبی زحمت خودتم مرتبش کن!

یامیگه من اگه وسایلمو مرتب کنم بعضیاش دم (گم)میشن،پس دست به چیزی نمیزنم.

من اما این بارمیگم ،خونه گناه داشته چندماه خالی بوده وکلی خاک خورده والان تامیتونم بهش میرسم.ازبخشیدن وسایل هم بگم که تاالان حداقل۵یا۶کیسه بزرگ لباس کودک یا اسباب بازی دادم به فقرا ولی بازم نگاه کنی اتاقشون زیادخلوت نشده.البته اسباب بازی هاوعروسک هارومخفیانه دادم چون دخترکوچولو راضی نبودومیگفت همش برای خودمه.یه روزکلی باهاش صحبت کردم وآخرش گفت باشه اون پازله که نصفش گم شده روبده به فقرا!!ولی بعدچنددقیقه اومدوگفت نه مامان اونم نده یه وقت دیدی نیازم شد!.

حالا فقرابه پازل نصفه چه نیازی داشتن نمیدونم.البته گاهیم خیلی بخشنده میشه ولی سراسباب بازیا کوتاه بیانیست.


ادامه10/16


امبدبه خدا فردابرمیگردیم.دلم گرفته.به بچه هااینجا خوش میگذشت ولی خوب مدرسه دخترنیمه میمونه وهمین الانم سه روزغیبت کرده.این مدت حرف  یو u رویاددادن که ایشون نبوده وببینم تکرارمیکنن یانه،اگه نه خودم یادش بدم.

خیلی کارها کردیم این مدت.ازچکاپ بردن دخترا تا بازکردن سپرده مدت دار ودادن دوتاوکالت نامه کاری به اطرافیان و..

دکتربرای بامزه گفت مقدارآهنی که دادیدکم بوده وروزی دوقطره چکون بایدبخوره وبازم هنوززوده که نظربدیم تا دوسالگی وبرای دخترکوچولوهم گفت احتمالا ویتامین دی ش اومده پایین که تارموهاش ضعیف شده و سانستول به علاوه زینک داد.یه دوره هم بدون زینک گفت مصرف کنه.ایشالله که خوب شه.

همسرهم توجواب آزمایشش کمبودزیادویتامین دی بود.ماهرسه کمبودویتامین دی گرفتیم بعدیهو بامزه جواب آزمایشش شده45اونم درحالی که تاحالااین ویتامینو بهش ندادیم

به جواب آزمایش گاه ها شک کردم.کدوم دارن درست میگن؟

بعد چراوقتی مارفتیم توکشوری پرازآفتاب،کمبود ویتامین دی گرفتیم جملگی؟

دیگه چی؟

گفتم همسروراضی کردم فعلا حداقل گاهی باراننده دختروبفرسته مدرسه نه باعموش؟یه راننده آشنااونجاپیداکردیم قیمتش تقریبامناسبه البته پاکستانیه.

ایشالله کلادیگه بااون بره وبیاد.

این بارساک هامون کمتره .دیگه اونقدی ذوق ندارم اینوببرم اونو ببرم.

نمیدونم چطورمیگذره این دوران.دعاکنید که باخیروخوشی وسلامت بگذره.

خدایاتوکل برتو


نظرات 4 + ارسال نظر
ارغوان یکشنبه 17 دی 1402 ساعت 12:01

چشمتون روشن رفتید ایران امیدوارم کلی بهتون خوش گذشته باشه و با انرژی و امید برگردید
دختر منم اول سر دادم لباسا و وسایلش به بقیه نق میزد و اگر میفهمید داد و بیداد میکرد یه بار یه لباس نخیشو دسمال گردگیری کردم تا ساعتها گریه کرد ولی الان بهتر شده.
منم بدون آزمایش ویتامین دی میدم به دخترم و قرص سانستول آخه اینجا اصلا آفتاب نیست.

آره عزیزم ممنون بله باانرژی برگشتیم.ایشالله شماهم بربد.
وای توبچگی انگارخیلی وابسته ان.خوب میکنی،والله چشم من دیگه ترسید فکرمیکردم مملو ازویتامین دی شدیم تواین آفتاب

لیلی یکشنبه 17 دی 1402 ساعت 10:10 http://Leiligermany.blogsky.com

اینم یادم رفت بگم پسرهای منم حاصر نیستن اسباب بازی هاشون رو ببخشند حتی اگر شکسته باشه میگن شاید یه وقت کارش داشته باشیم. تو دنیای بچه ها اسباب بازی سرمایه است

راست میگی خواهر

لیلی یکشنبه 17 دی 1402 ساعت 10:09 http://Leiligermany.blogsky.com

چه کار خوبی که لباس ها رو بخشیدین. ما هم تو فامیل این رسم رو داریم که با یک موسسه که با نیازمندان کار می کنه در ارتباطیم و لباس ها رو بهشون میدیم.حیفه که این همه اب و انرژی مصرف شده فقط یک سال پوشیده بشن

بله دقیقا،بعضی ازلباسهاهم نوبودن که اززمان فرزنداول برای دومی گذاشتیم که این سری که رفتیم دیدیم کوچیک شدن.بعضی هاهم کاپشن ولباس زمستونی که اینجاکاربردنداره ولی اونجاخیلی نیازمیشه

ویرگول شنبه 16 دی 1402 ساعت 20:41 http://Haroz.blogsky.com

حتما که به خیر و خوشی می گذره شک نکن
به سلامت برگردید الهی
بچه ها اولش مقاومت می کنن ولی بعدش کم کم از روی رفتار بزرگترها کپی می کنن و یواش یواش جمع کردن عادتشون میشه. کم نیار جلوی این موجودات ناقلای باهوش

ازدعای شماعزیزم
خداکنه.من که جدیداسعی میکنم حداقل شب هاهمه جارومرتب کنم.امیدوارم یادبگیره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد