راستش

راستش من میگم آدم وقتی ناراحته اصلاننویسه.تابنویسه و اعصاب عده ای روبه چالش بکشه که خودشون مشکلات خودشون رودارن.

شماهم اگه ناراحت میشیدنخونید 

ولی این روزها همه چی ناراحتم میکنه.باهمسرخیلی بحث میکنم.بامادرم‌گاهی بحثم میشه.مریضی دوباره بچه هاو دوباره خودم رواعصابمه.اینکه تک وتنها اونارودکترمیبرم وپیگیردرمانشون میشم.

همسرنمیادومیگه سرم خیلی شلوغه.

اینکه برخلاف تصمیم اولیه ام‌نتونستم نی نی روشیرخشکی کنم و اون الان خیلی وابسته به شیرمادره ولذت وامنیت خاصی نسبت بهش داره ولی بدن من که  لاغرشده دیگه نمیکشه.

اینکه هرشب باید کناردخترکوچولو وزمین بخوابم نه تواتاق خودم وروتخت نرم خودم وکنارهمسر،واینکه تاصبح بارهابیدارشم.شیربدم.دوربزنم.روی بچه هاروبندازم.وبعدروی زمین یامبل ناراحت،نزدیک اونهابخوابم.

اینکه سرکارم برنمیگردم ویه زن خانه دارشدم که ظرف میشوره ولباس وشوهرش که میادبه جونش غرمیزنه وچشم نداره خانواده شوهرروببینه و..

اینکه داریم میریم وبی تکلیفیم وحتی یه بلوزنمیخوام اضافه کنم ویعنی حتی برای خریدلباسهام فکرمیکنم چه برسه به خریدهای بزرگی که تصمیمشون روداشتم وحالانمیتونم.

اینکه مادرم تقریباکمکی به بچه داری نمیکنه.اینکه شوهرم جلوی خیلیا باخنده میگه شایدبچه سوم روهم آوردیم.اینکه چرا دیرازدواج کردم ودیربچه دارشدم؟که همه کارهام عجله ای بشه؟

اینکه میتونم سرکاردیگه ای برگردم ولی نمیخوام دوباره بچه هاآواره بشن.

اینکه دخترکوچولوخیلی مریض میشه خیلی زودگوشش عفونت میکنه ومن بایدمدام پیگیرونگران درمانش باشم.

اینکه گاهی حتی یه رژنمیزنم‌وهمینطوری بیرون میرم.درحالی که میبینم دیگران چقدربرای زیبایی وسلامت خودشون وقت میذارن.

واینکه آخراین ماجراچی میشه؟

زندگی من به همین بیمزگی ادامه پیدامیکنه؟بدترمیشه؟



نظرات 7 + ارسال نظر
لیمو سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1402 ساعت 09:54 https://lemonn.blogsky.com/

عزیزم
فاطمه جونم مادر شدن توی کشور ما خیلی سخته. حق داری که خسته بشی و ناراحت باشی بنویس برامون تا دلت آرومتر بشه. امیدوارم مشکلاتت حل بشن و بهشون به چشم خاطرات خنده دار تعریفشون کنی بعدا

رها یکشنبه 3 اردیبهشت 1402 ساعت 15:05

اون وقت من چی بگم که چهل سالمه و ازدواج نکردم ـ

ان شاالله برای شماهم اتفاق خیلی خوبی می افته

ویرگول پنج‌شنبه 31 فروردین 1402 ساعت 10:52 http://Haroz.blogsky.com

به نظرم قبل از اینکه مادر یا همسر باشی تو یک انسانی
پس حق داری ناراحت و دلگیر باشی از حجم مسئولیتی که رو دوشته
اما به نظر من مادر و پدرا لطف می کنن اگر تو نگهداری نوه ها کمک می کنن و این نباید براشون وظیفه تلقی بشه. اونا جور خودشون رو یک بار کشیدن و الان با سن و سال اونا وقت استراحتشونه. اگر توقع نداشته باشی کمتر هم حس ناراحتی می کنی که چرا کمکت نمی کنن.
مهاجرت تصمیم خیلی خیلی بزرگیه. به خودت حق بده که گیج و سردرگم باشی حتی. در کنار تمام مشغولیتهای مادر بودن فکر مهاجرت واقعا توان مضاعفی می طلبه
امااااا نی نی جان که بزرگتر بشه تو هم کم کم دوباره مستقل میشی. مطمئنم، نگران نباش

ممنون عزیزم که وقت گذاشتی ونوشتی

لیلی چهارشنبه 30 فروردین 1402 ساعت 23:57 http://Leiligermany.blogsky.com

مادران شاغلی که به خاطر بچه خانه دار میشند حس محدودیت و عقب افتادگی بیشتری دارند. منم گاهی همین حس ها رو دارم که افتادم تو سیکل بشور و بپز و دنیام محدود شده و تا صبح باید درگیر پتوی بچه ها باشم و بی خوابی و خواب نصفه نیمه(البته الان که بزرگ تر شدن کمتر شده ولی چند سال قبل خیلی شدید بود)
پروژه مهاجرت هم حسابی ذهن رو درگیر می کنه و چی نبرم و با وسایل چیکار کنم شدید داره

ان شاالله که منم به اون آرامش برسم..

رها چهارشنبه 30 فروردین 1402 ساعت 14:51 http://golbargesepid.parsiblog.com

راستش منم از همین فکرا دارمممم
میدونی کلا بچه داری خیلی روان و اعصاب لازم داره و کمک و یه کم بیخیالی... من خودم که هیچکدومشو ندارم خیلی بهم سخت گذشت و سخت میگذره... اینکه دس تنها باشی هیچ کمکی نباشه که دو ساعت در هفته مامان نباشی فقط خودت باشی ....کار آسونی نیس خودتو اذین نکن که چرا این حس ها رو داری... اگه نداشتی جای تعجب داش
ادمیزادیم دیگه توان جسمی و روحی روانیمون محدوده... اگه حس کنیم درک میشیم راحت تر تحمل میکنیم بدیش اینه که حس درک شدن نمیگیریم و فشار این با رو تنها بدوش میکشیم و تنهایی رو حس میکنیم و بدتر میشیم... من که همش امید میدم به خودم کم کم بچه ها بزرگتر بشن بهتر بشه
میشه بنطرت؟

سلام عزیزم ممنون ازمتن خوبت.دعامیکنم برام کمکی برسه وبرای شماهم..

khatoon چهارشنبه 30 فروردین 1402 ساعت 10:43 https://memories-engineer.blogsky.com/

سلام اشکال نداره بنویس . چون اینجا حیاط خلوت ماهاست برای این برپا نکردیم که بخواهیم یه عده رو ناراحت کنیم برای تخلیه خودمون و ثبت بعضی از خاطراته .
نگران نباشید همه چی رو بسپارید دست خدا ان شالله هرچی خیر باشه براتون پیش بیاد

ان شاالله...

فاضله چهارشنبه 30 فروردین 1402 ساعت 10:36 http://golneveshteshgh.blogsky.com

مادر ایرانی همینه
فرصت برای به دست آوردن پول همیشه هست
به خودت برس
از مادری لذت ببر

ممنون عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد