دوتافیلم خوب دیدم یکی ایرانی:جنگل پرتقال که دوستش داشتم فیلم نامه خوب وکارگردانی خوب .
دومی راننده تا کسی محصول۲۰۱۶کره جنوبی،دوبله شده،که قیام مردم گوانجو کره جنوبی رودردهه ۸۰نشون میداد علیه ظلم حاکم وقت.اینم خوشم اومد،مخصوصا معصومیت وبازی خوب راننده تاکسی فیلم رو.طبیعت زیبا،تاکسی قشنگش،غذاهاشون و..
دلیل دیدن فیلم دوم این بودکه اعلام شد اقتصاد کره جنوبی اقتصاد دوم دنیا شده منم زورم اومد رفتم گوگل کردم مگه ایناچی دارن که انقدرپیشرفت کردن.بعد هی سرچای مختلف تا دیدم ایناهم دردهه۸۰دیکتاتوری داشتن ولی دانشجوها قیام کردن وتا سرنگون کردن رییس جمهورکوتاه نیومدن.مثل خیلی دیگه ازنقاط جهان،حتی ایران که تو اون زمانا این کاروکردن.ولی خوب کره قیامش موفق بودو بعداون شروع به پیشرفت سریع تری کرد.جالب اینکه اونهاهم لباس شخصی داشتن،یعنی گروه های شبه نظامی که از نظامی هاشون خیلی خشن تربودن.
جالبه اقتصادکره رو بیست تاخانواده ثروت مند هندل میکنن که ازاین نظر مورد انتقاده.بعدم فهمیدم چرا انقدرجراحی زیبایی اونجا زیاده.مردم مثلا قدیمشو نشون میدادهمه افتادگی پلک و ایناداشتن.
هعییییی،ماهم خیلی خون دادیم.ندادیم؟
دیگه اینکه دنبال رفتن پیش روانشناس واین داستانام.انگارظرفیتم با کارمداوم وسرویس دهی مداوم پرشده.نمیخوام یه مادریاهمسربداخلاق بشم وبرای همیشه این تصویرذهنی بچه هام بمونه.البته میدونم اگه هرکی یه گوشه ازکارومیگرفت منم کمترخسته بودم ولی خوب دیگران انگارخودشونو به خواب زدن.
دیگه دیروز به مادرم گفتم هفته ای یه بارمیام خونت.تو کوچیکه روتاظهرنگه دارمن برم به کارای خورده ریزم برسم.یاهمین طوری برم دوری بزنم جایی دلم واشه.یادکتری چیزی برم.
دوهفته یاسه هفته پیش بعددوسال حداقل،رفتم چهارراه ولی عصر.
چقدرهمه چی عوض شده بود.تیپ آدما مخصوصا،باتیپ من خیلی فرق داشت.باید بیشتروبه روز تربه خودم برسم.جالب اینکه لباسای به روز هم داشتم ولی انقدرباعجله حاضرمیشم همه چی قروقاطی میشه،سوارمتروهم شدم ،احساس کردم مردم خشن ترشدن،مخصوصا فروشنده ها.یه فروشنده لباس زیراصرارمیکردازش خریدکنم.ازدهنم پرید که من ازمغازه هم ،هم قیمت شما این جنسو خریدم ،وای مگه دیگه ول میکرد.همش میگفت اون این نبود،این اون نبود،کوتا بیا دیگه آبجی،دقیقا هم همین بود.
هفته پیشم یه روانشناس اومده بود مدرسه که مارودعوت کردن بریم.درمورد اضطراب دربچه ها وروش های کنترلش بود.گفت یکی ازچیزایی که بچه هاروداغون میکنه وباورش میکنن اینه که بگید الهی من بمیرم ازدست شماراحت شم که اتفاقا چندباری من اینو گفتم .
بعدم گفت نشانه یه خانواده سالم اینه که پدرومادروبچه هاهموزیادبغل کنن که خداروشکرمااینو داشتیم ولی گریه م گرفت که توخانواده خودم اصلااینو نداشتم وعلت خیلی ازمشکلات عاطفی ورفتاری وخلا هام شاید همون دوره باشه .
دیگه اینکه علی رغم همه مشکلات وفشارها،خانواده های تک فرزندو دعوت میکنم به بچه دوم داشتن،بااینکه یه وقتایی پدرم درمیادولی راه درست همینه،مخصوصا نذاریدفاصله سنی دوبچه زیادباشه.
چون یه وقتی گفتم تک فرزندی خوبه الان گفتم اینواصلاح کنم.
درآخربرای کنترل کردن فراموشی(آلزایمر) یه تکنیک بهم گفتن استفاده نکردن ازموبایل بعدازساعت۵،وخوابیدن درساعت ۱۰,تایک ماه،مندموفق به انجام درست هردوش نشدم ولی کج دارومریزکه رفتم خیلی بهترشدم.مخصوصا خوابم خیلی بهترشداون احساس خشکی مغزو ..هم داره ازبین میره وتازه یک هفتست که این کاروکردم.امیدوارم جواب بده.
+شهادت دوسربازارتش اصلا تعدادکمی نیست خدارحمتشون کنه.امیدوارم دیگه این ماجراتموم شده باشه