سایه ی جنگ

خوب من ازاون شب حمله به اسرائیل ننوشتم .ننوشتم که ازترس حمله متقابل خوابم نمیبرد ازصدای احتمالی خراب شدن خونه،اززیرآوارموندن و..

همه این روزها منم مثل بقیه درجریان اخبارهستم.

راستشو بگم؟دیگه چندان نمیترسم.

راست تراینکه بسیارخوشحالم که ازمهاجرتم برگشتم وتوایران کنارعزیزانم هستم واین اتفاق ممکنه بیفته .هرچی که بشه ماکنارهمیم.بالاخره شایدکاری بشه کرد برای مادرم،پدرم،برادرا،خواهرم.ولو اینکه الان رابطه هامون به خوبی سابق نیست.اون هاهم اگه خدای نکرده روزی نباشن ،برای هم شهری ها وهم وطنام.میمونم وکاری میکنم ان شاالله.البته توکل برخداکه جنگ نمیشه.


بچه هام چی؟اگه تومهاجرت بودن ایمن ترنبود؟

فهمیدم که آدم خودخواهی هستم.خودم دراولویت هستم برای خودم.بسیاربرای اصلاحش جنگیدم ودیدم نمیشه، تاحال خودم خوب نباشه نمیتونم حال دیگری رو خوب کنم ومن اونجاحالم اصلاخوب نبود،ده سالم که میگذشت ریشه نمیدوندم.شاید دیر رفتم شاید بد رفتم.شاید همه رفته هامثل من نباشن.نمیدونم. ولی من حالم خوب نبود.


پس بازهم باهمه این وضعیت اینجا برای بچه هام بهتره.چون من اینجابهترم.


خوب پس این شد من میمونم وادامه میدم.نمیترسم .ازهیچ قیمت دلاری،طلایی،رکودی،فعلاکه نمیترسم .بقیشم دست خداست.


وقتی باراول اسراییل وایران به هم موشک زدن ومن نبودم،چقدرترسیدم ازاینکه ممکنه خانوادم بمیرن ومن حتی نتونم به جنازه هاشون دست پیداکنم وازدور،خیلی دورررفقط یه ناظرباشم.


~اوه یکی ازمدیرای فاسد که چندساله میشناسمش مثل چی ترسیده وداره بقیه دزدیاشو باسرعت میکنه واموال این چندسال دزدیشو،جمع میکنه که  بره.هرروزی که اون بره،عروسی منه


نظرات 4 + ارسال نظر
مریم پنج‌شنبه 3 آبان 1403 ساعت 17:01

خدارو شکر به سلامت برگشتی عزیزم . منم اصلا ازم زندگی در خارج ساخته نیست . چند تا از اقواممون سالهاست که اونجان‌،نه این که راضی نباشن‌اما‌ کلا دلتنگ اینورن . مثل زندگی توی برزخه

ممنون دوستم.بله همه چی هم که خوب باشه دلتنگی هست

عزیزم امیدوارم شرایط به حالت نرمال در بیاد ، واقعا ما مردم ایران چه داخل چه خارج خیلی از لحاظ روحى و روانى تحت فشار هستیم

الهى که نسل اینجور آدم ها رو خدا از روى زمین برداره

ازدعای شما،بله حتی خارج نشین هاهم استرسشو دارن

ارغوان سه‌شنبه 1 آبان 1403 ساعت 14:48

دقیقا دغدغه اصلی دوری از عزیزانه و نگرانی براشون و الا نه ترس از جنگ و …
من ایرانم بودم بارها خبر زلزله ولایت یا نزدیکشو شنیده بودم با کلی استرس زنگ زدم دیدم اصلا نفهمیدن و خبر هم نداشتن. کلا اونی که دوره دلش همیشه شور میزنه جنگ زلزله مریضی شده حتی شیوع سرماخوردگی خدا رو شکر حالت خوبه خدا رو شکر خودت و بچه ها خوشحالید.

دقیقا،ممنون

دریا سه‌شنبه 1 آبان 1403 ساعت 09:52 http://Taarikheman.blogsky.com

من کلا هیچوقت از جنگ و اینجور چیزا نمی‌ترسم. نمیدونم چرا. شاید چون خیلی چیز وحشتناکیه و ذهنم میخواد بگه خیلی دوره ازم و اتفاق نمیفته.
به نظرم تصمیمتون خودخواهی نبوده و همونطور که خودتون هم گفتید آدم باید اول حال خودش خوب باشه تا حال دیگران رو خوب کنه.

خداروشکرکه نمیترسید،امیدوارم هیچ وقت این اتفاق نیفته.فکرکنم شما دهه ۷۰ای باشید یابعدازجنگ به دنیا اومده باشید.ماتو بطن جنگ متولد وجنگ وخرابیهاشو دیدیم‌هرچندبانگاه بچه گانه که زیادترسناک نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد