خوب نوشتن تواینجادیگه زیادچنگی به دلم نمیزنه ،شاید زیادی حساس شدم،ازکسایی که منتظرن چیزی نوشته شه تاسریع بیان ونظرمخالف بذارن یاآدمو به چالش بکشن.
حالا توزندگی واقعی هم ممکنه همین طورباشه ولی وقتی همه چی مجازیه انگار رودل آدم میمونه چنین چیزی
یاکسایی که صفحتو دنبال میکنن که ببین نوشته سیاسی مخالف داری یانه که اگه داری سریع بگن داری اشتباه میکنی وبعضا چندساله دارن این کارومیکنن.
راستش چالش این روزهامم ترس ازیائسگیه.چیزی که توفامیل مادری معمولا توسن بالای50سال رخ میده(ازفامیل پدری به دلیل روی ناخوش مادرم باعمه هاو..خبرندارم). ولی برای من انگارداره زوداتفاق می افته،دکتربهم گفت معیاراصلی مادرته که مادرمنم براش تو42سالگی اتفاق افتاده.
خوب این برای من خیلی سنگینه منی که همه چیم همیشه روبرنامه ونظم بوده وفکرم این بوده که بدن سالم وروفرمی دارم.خوب البته یکی ازخاله هام هم تو39ساله این اتفاق براش افتاد.چه زندگی سالمی هم داشت،اضافه وزنم نداشت.پس اون چی بگه
حالاخوبه قصدبچه دارشدن مجدد روندارم .
نمیدونم ..شاید هم کمی بی نظمی وتغییر توبرناممم به معنی یائسه شدن نباشه.شایدچندسالیم این طوری کج دارومریز بشه رفت.ولی خوب من اهل دکتررفتنم نیستم که بفهمم چی به چیه
بترسم.نترسم.مهمه اصلا این موضوع یانه
درمورد کارهم به دوستم پیام دادم که نمیتونم ونمیرسم.باروی خوش قبول کرد.
ولی خودم یه جوری شدم.موقعیت خوبی بود ولی کارسنگینی،هم واردات داشتن هم همه جوره گزارش های قانونی،هم حقوقش اونقدرنبود هم من میدونستم بادوروز درهفته کارجمع نمیشه ولی خوب انگاریه جورایی هم میخواستمش.
دیشب وقت خواب به دخترم گفتم بهارسال بعدمرخصی من تموم میشه وبایدبرگردم سرکاریا ازپدرت ماهانه پول توجیبی بگیرم،به نظرت کدومشو انجام بدم؟
گفت تووقتی سرکارمیرفتی خوش اخلاق تربودی.بروسرکار
انقدر احساس فداکاری کنی و به خاطربچه هات ازخودت بزنی آخرشم اونها نتیجه رونپسندن.
راستش مهد تحت نظربهزیستی شده ماهی ۷میلیون,دخترکوچولو هم اگه سرکاربرم بایدمدرسش عوض شه و بره غیرانتفاعی یا مهدافتراسکول,بعدازمدرسه پذیرشش کنه که اونم چندمیلیونی ماهانه میشه.پس مادری که بادوبچه میره سرکاربایدسرکاری بره که بیارزه واقعا.
خودمم توهین نباشه ولی خانوما روکه بالباس فرم میبینم میخوام فرارکنم.
یادسالهایی می افتم که باکسالت تمام سرکارمیرفتم وبرمیگشتم.یه نگاه به ساعت دیواری ،انتظاربرای چایی آبدارچی،چک کردن سایت های مختلف و وبلاگ ها.انتظاررسیدن ساعت ناهار.حرفهای بیمزه وتکراری باهمکاران،البته بعضاهم بامزه وشیرین.
تازه کارمن به نسبت بقیه سنگین بود.ولی بازکلی ساعت خالی داشتم.آهان محاسبه اینکه چندروزتاپایان ماه مونده وکی حقوق میگیرم هم بود.
دیگه یه جورایی نمیخوام به اون روزابرگردم
راستش نمیدونم تنبل شدم یاواقعاوقت نمیشه.همسربرای تولدم برام چرخ خیاطی خریده.چرخ خیاطی،رویای سالهاوسالهای من.خیلی خدایی دوست داشتم داشته باشمش ولی توچندسال اخیرکه چه عرض کنم سالهاست که خونمون کوچیک بوده واحساس میکردم اون جامونو بیشترمیگیره.حالاکه مقداری فضا داریم همسرزحمت کشید وخرید.سه هفته هم گذشته.بازهنوزنرفتم اصلاببینم آموزش اولیشو چه کنم.چطورکارمیکنه.همین طورگوشه اتاق خواب افتاده.الان مثل قدیم نیست انگار.دوره رایگان آموزش نمیذارن.بایدیه کد رو اسکن کنی بری توسایتش یادبگیری،اصلا حال اسکن کردن کد روندارم.اگه اسکن کردم وتو سایتش نرفتم چی؟؟دراین حدتنبل شدم.
یه ضرب المثل هست که میگه اگه خیاط قیچیشو پیداکنه تاشب کلی لباس دوخته.
چه پراکنده نوشتم
سلام فاطمه جان
نظرات اعصاب خورد کن هم پاک کن 
ان شالله به زودى ارش استفاده مى کنى و کلى لذت میبرى
بیا هر چى دوست دارى بنویس
من دو سال قبل به ازمایش دادم ، توى اون معلوم شد به یائسگى خیلی نزدیکم ، مامانم ٤٣ سالگى رحم شو در اورد ، اما مادر بزرگم ٣٤یل٣٥ سالگى یائسه شده ، به نظرم بسپار به خدا ان شالله به موقع این اتفاق میوفته که اذیت نشی
عزیزم دختر کوچولو چه ناقلاس ، زمانى که سر کار بودى وقت کمترى کنارش بودى در نتیجه خوش اخلاق تر بودى به نظرش
واقعا مامان هایى که سر کار میرن خیلی زحمت میکشن
چرخ خیاطى هم مبارک
سلام.پس باآزمایش معلوم میشه چه خوب گفتی اگه یه روز رفتم دکتربگم برام بنویسه
آره وقت کمتری پیشش بودم وتواون تایم دیگه هرچی میگفت گوش میدادم
بخاطر همهیکارهایی که کردی و نکردی وصلاحدیدی انجام ندی خداقوت . یه آفرین و دست مریزاد هم به خودت بگو
ممنون دوست خوبم
اسم بده جنازه تحویل بگیر
نبینم کسی دوست جانم رو رنجونده باشه.
بچه ها بنده های همیشه ناراضی هستند
الان بری سرکار میگه تو نیستی و من ناراحتم.
ولشون کن اصلا، یه عده آدم معلوم الحال این دری وری ها رو می نویسن دیگه.
از یائسگی نترس، به نظرم مثل اون زمانی می مونه که پریودمون شروع شد، یعنی فقط یه برهه دیگه از زندگی
ای وای از حرف دختر کوچولو
نمی تونی کار بگیری از تو خونه انجام بدی؟ حقیقتا با شهریه مدرسه و مهد حداقل باید حقوقت بین ۳۰ تا ۴۰ میلیون باشه که به صرفه.
فاطمه نکنه به ننوشتن فکر کنیا، من ناراحت می شم خیلیییییی زیاد
ای خواهر...
دقیقا
دخترکوچولوهم خدای غرزدنه
منم حساب کردم ۷مهدکوچیکه،۴افتراسکول بزرگه.۳رفت وآمد،۲خوراکی که دهن دوخواهربسته شه بذارن من برم سرکار
مابقی هم یه ۱۰,۱۵تومنی بمونه که بصرفه برم سرکار
سلام خوبی؟ سلطان دکتر رفتن میگه حتما برو دکتر، برای چکاپ که حتما برو هر سال، اینم بگو،چک کنه. تو ایران که حداقل میدونم اگر قراره زودتر اتفاق بیفته با دارو عقب میندازن. من خودمم بسیار حسش میکنم از گر گرفتن و تغییرات هورمونی. ولی دکتر اینجا گفت نه بعد چهل سال تغییر اتفاق میفته، اگر بچه نمیخوایی بیخیالش شو.
چرخ خیاطی مبارکه، منم داشتم ایران بودم یه چندباری هم با پررویی برا خودم مانتو دوختم، از رو بوردا. کلا خیلی حوصله میخواد من نداشتم، روحیاتم با گلدوزی بیشتر جوره تا خیاطی. ولی حالا اولش لباس نه چیزهای کوچیک بدوز دستگیره ملافه، حس خلق کردن خیلی قشنگه. کار کار چیزی که منم موندم توش، گاهی میگم انقدر فشار و استرس می ارزه، و مقایسه میکنم با دوران خونه موندنم میبینم برای من آره، همسرمم میگه با اینکه تحت فشار و استرس گاهی داری له میشی ولی حال روحیت از سال قبل بهتره… نمیدونم والا، ولی کلا به خونه موندنت به شکل فداکاری فکر نکن این بعدها حالتو بدتر میکنه بچه های ما بزرگ شن تو رومون میگن مگه من خواستم مگه من گفتم، به شکل استراحت خودخواسته بهش نگاه کن منم سعی میکردم اینجوری ببینم دوران بیکاریمو. در کل برای تخصص تو همیشه کار هست حتی خودت زودتر هم بازنشسته بشی میتونی بیرون کار کنی همیشه بچه ها که بزرگتر شدن. پاره وقت بهترین حالته دختر بزرگه میره مدرسه کوچیکه مهد وظهر با هم میایید. من خودم خیلی دوست دارم بتونم تا ساعت دو کار کنم مثلا آرزوی سالهای دورمه
سلام اره شماخوب دکترمیری ماشالله ,من ژنم به پدرم رفته تاپای مرگ میریم ولی دکترهرگزنمیریممم
منم بادست خیلی چیزادوختم.خیلی دوخت ودوزو دوست دارم.
راهنمایی های خوبی کردی.دقیقا فداکاری نیست خودم هنوز آماده برگشت به کارنیستم.
پریروزم یکی ازدوستام پیشنهادکارپیکانکاری داد.
راستی افرین که بدون اموزش مانتودوختی
لطفا از نوشتن دست نکش
برای بی انگیزگی به چرخ خیاطی شاید داشتن یک رفیق پرانرژی کمکت کنه به علاقه گذشته ات برگردی. البته من اعتقاد دارم هر ذوق و علاقه ای محدوده زمانی داره و اگر ازش دور بشی دیگه به اون اندازه جذاب نیست
دلم میخواد بنویسم ولی قضاوت هااذیتم میکنه.چشم
سلام عزیزم . واقعا بعضی کامنتها آزار دهنده ن و باعث میشن ادم به بستن وبلاگش فکر کنه. خود منم بارها شده با خودم گفتم خوبه دیگه ننویسم. یه عده انگار طاقت دیدن اندک آرامش و خوشی بقیه را ندارن!
در مورد یائسگی ، خواهر منم در 40 سالگی یائسه شد و از علائمش ناراحته اما من که دلم میخواد این دوران پریودی رنج آور زودتر تموم بشه . خودمم حسم میگه منم به زودی یائسه خواهم شد
سر کار رفتن برای خانما یه چالش همیشگیه . همش میگی خوبه دیگه نرم بعد از اینکه استقلالت را از دست بدی میترسی و به کارت ادامه میدی . همش این دغدغه با ادم هست که ول کنم یا بمونم
من هنوز 7 سال دیگه دارم تا 20 سال سابقه. خدا کنه زودتر بگذره
سلام دقیقا انگارخودآگاه یاناخودآگاه نمیتونن ببین شمابه یه آرامش نسبی داری میرسی
یادم سرکلاس تنظیم میگفتن از42سالگی به بعدطبیعیه
اما من یکی ازخاله هام57سالگی یائسه شد.
دقیقا سرکاررفتن همینه
ایشالله زودوآسون میگذره برات
سلام خوبین
اگه حوصله دکتر اینا نداری یه سری به سایت خانم عباسی بزنید یا اگه استا دارید کانال دارند یا صفحه اینستا یه سری راهکارهایی رو به کار ببرید ان شاالله عقب بیوفته این قضیه
اتفاقا من قلم شما رو دوست دارم این مدت کم کار شده بودید مدام چک میکردم
سلام برم سایتشو ببینم.
ای خواهربابت همین نظرات مخالف دلسردشدم ودیریه دیرترمینویسم