تور لیدر

آقامن هنوزوسط خونه بهم ریخته هستم وبااین صبرهمسر،فعلاهم وضع همینه

البته کولروپکیج اون خونه هم هنوزدرحال تعمیره

خوب اومدم اینوبگم که دیروزدخترخاله ودخترداییم اومدن دیدنم که به دلیل وضع خونه،رفتن خونه مامان ومنم رفتم اونجا

اول اینکه دخترخاله بارداره وپنج ماهه است وخوشحالم که بعدهفت سال ودوبارداری،بالاخره کسی جزمن،درفامیل ،این وظیفه خطیربچه آوری روبه عهده گرفت

دوم،وسط حرفاگفت زهرا بجنوردی(مادرفاطمه ی چندپست قبل)انگارداره میره حج واجب.اصلا مگه حج راه افتاده دوباره؟عمره روشنیده بودم.واجب ،برام عجیب بود.

خلاصه من سریع ازاین وراتاق پرسیدم،فاطمه؟فاطمه چی شد؟چه میکنه؟

گفت تورلیدرشده.اول فکرکردم اشتباه میگه .ولی بعدکه تکرارکردباورم شد

یعنی باورم نمیشه.فاطمه ای که حرف عادیشوباخجالت میزد.تورلیدرگردشگراشده.وای چه عالی.

چقدرسخت که ازاون پوسته قبلی دراومده.

انقدرخوشحال شدممم گفت بیام به شماهم بگم


نظرات 5 + ارسال نظر
khatoon سه‌شنبه 1 خرداد 1403 ساعت 11:44 https://memories-engineer.blogsky.com/

خداروشکر که فاطمه خانم شما از اون پیله ای که برای خودش ساخته بود بیرون اومد
همیشه باید از یه جایی شروع کرد

Zahra دوشنبه 31 اردیبهشت 1403 ساعت 10:15

چقدر خوب که کاری که به صلاح خودتون دونستید انجام دادید. من هم خیلی به این تصمیم نزدیکم و واکنش اطرافیان یا حتی غریبه ها منو میترسونه. جوری که همه دارن فرار میکنند مهاجرت معکوس برای خیلیها سوال برانگیزه متاسفانه.
تغییر اون خانوم چه حس خوبی بهم داد. امیدوارم موفق باشند.

میفهممت.مخصوصا امید وغبطه اطرافیان به خارج نشین بودن آدم وخیال راحتشون که مثلاماعاقبت به خیرشدیم.
توهم مثل من جسارت کن وبرگرد.دوستمون وخانوادش هم ازچین برگشتن.یکی ازغول های بازارکاری همسرکه چندسالی بودآلمان بودهم برگشت.
شماهم موفق باشید

لیلی یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 ساعت 23:53 http://leiligermany.blogsky.com

منم ندیده و نشناخته خوشحالشدم براش

فدات شم

ویرگول یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 ساعت 14:05 http://Haroz.blogsky.com

خسته نباشی عزیزم
ای جانم، اول بارداری دخترخاله جان مبارک و بعدم شاغل شدن فاطمه خانوم
با سه تا بچه سختش نیست یعنی؟
امیدوارم خوشحال باشه الان

ممنون عزیزم
وای خواهربذاربزنه بیرون ازخونه.بچه ها آدمو دیوونه میکنن

Lunacy یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 ساعت 11:57 https://lunacy.blogsky.com/

احتمالا داشتن اطلاعات و تکرار مداوم حرف ها صحبت کردن را برایش عادی کرده و خجالت را کنار گذاشته است.

خیلی زیادبراش خوشحالم.احتمالا دوستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد